توروخدا تاپیک قبلمو بخونید تا متوجه موضوع بشید.
رفت به بابام شکایتمو کرد و بعدشم رفت بابامم صدام زد گفت چیشده منم گفتم حق داره مقصر خودم بودم اما بخدا عصبی شدم گفت مگه تو زندگیت چ مشکلی داری که عصبی شدی،گفتم مادرش توی این چندسال از بس اذیتم کرده پرخاشگار شدم.
وقتی شوهرم اومد بابام همه چیو بهش گفت که تو خیلی حق داری اما اینم بخاطر رفتارای مادرت عصبی شده و ...
حالا شوهرم یه پا میگه میخوام زن بگیرم بزارمش کنار مادرم که دیگه مادر تورو اذیت نکنه...
توروخدا تاپیک قبلمو بخونید بگید چه عکس العملی نشون بدم