2777
2789

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



جدیزیرنظر برداشتم بودین تو بارداری یا بعد زایمان رفتین؟نمی‌دونم برم پیششون پرونده تشکیل بدم یا نه

بهداشت ۱۵ هفته رفتم دعوام میکردن چرا زودتر نیومدی منم گفتم میخواستم سه ماه بگذره ببینم بچه میمونه یا نه 😂 اره برو 

خدا جون شکرت 🥰⁦❤️⁩ حواستو بده به ماهت چراغای شهر ارزش ندارن  
برای ما که دولتی بودیم برای بچه هیچی ندادن برای خودمم دو دست لباس دادن یکی موقع زایمان پوشیدم یکی دی ...

منم دولتی بودم ساک بیمارستان رو خود بیمارستان نمیداد باید از باجه جلو بیمارستان میخریدی 

توش هم نوار بهداشتی سایز بزرگ ی بسته 

شور.ت ی بار مصرف دو تا 

دستکش ی بار مصرف یه بسته ( نمیدونم استفادش چی بود)

ی بسته دستمال کاغذی 

لباس عمل از اینا که پشتش بازه 

ژیلت هم بود توش که باز به کار نیومد 

برا بچه چیزی نمیدن همه چی برده بودم 


"یک عدد مادر ۲۳ ساله مادر دوتا کوچولو هستم"                                          - متاهل و متعهد💙🌱
بهداشت ۱۵ هفته رفتم دعوام میکردن چرا زودتر نیومدی منم گفتم میخواستم سه ماه بگذره ببینم بچه میمونه یا ...

مرسی گل خانم

چقدر ازتون حس خوبی گرفتم

انشالا همیشه خوشحال و موفق باشید😘😍❤️

منم دولتی بودم ساک بیمارستان رو خود بیمارستان نمیداد باید از باجه جلو بیمارستان میخریدی توش هم نوار ...

نه برای من نگفتن همچین چیزی هرچی بود خودم برده بودم فقط دو دست لباس بیمارستان تو زایشگاه دادن فقط همین حتی شبی که زایمان کرد ساعت حدودا ۸ بود رفتم تو بخش شامم برام ندادن 😐 دیگه مامانم زنگ زد به همسرم گفت یه چیزی بخر بیار داره ضعف میکنه شوهرمم دوسه تا ساندویچ کالباس خریده بود آورد دم بخش داد مادرم من حتی شو.رت یکبار مصرف ، کهنه بچه هست بدون چسب سایز بزرگ خریدم هرچی بود خودم برده بودم بازم خوش بحال شما 😁

خدا جون شکرت 🥰⁦❤️⁩ حواستو بده به ماهت چراغای شهر ارزش ندارن  
نه برای من نگفتن همچین چیزی هرچی بود خودم برده بودم فقط دو دست لباس بیمارستان تو زایشگاه دادن فقط هم ...

عزیزم بیمارستان نداد که گفتن برین باجه روزنامه جلو بیماریتان بخرین دوسال پیش ۲۸۰ شد همونا که نوشتم شوهرم کنارش ابمیوه و کیک هم برام گرفته بود بعد خریدن اونا بستری کردن فقط بیمارستان بعد از زایمان به دست لباس صورتی داد که من باید ببخشید تو ریکاوری خونریزی داشتم دو تا شلوار بهم دادن اونم موقع ترخیص گرفتن ازمون گذاشتیم رو تخت رفتیم 

"یک عدد مادر ۲۳ ساله مادر دوتا کوچولو هستم"                                          - متاهل و متعهد💙🌱
نه برای من نگفتن همچین چیزی هرچی بود خودم برده بودم فقط دو دست لباس بیمارستان تو زایشگاه دادن فقط هم ...

من ساعت ۳ شب رفتم بخش 

البته ۱۱ زایمان کردم اولین نفر تو زائو هایی که اونجا بودن زایمان کردم با اینکه بعد از اونا بستری شده بودم لباسای دخترمو کردم تنش شیرش دادم اونجا که میان تو ریکاوری شکم ادم رو فشار میدن 

اونجا به شدت خونریزی داشتم برای اینکه بقایا و لخته نمونه کلی امپول و سرم زدن بهم تا سه صبح که رفتم بخش 

اونجا انقده گرسنم بود که خدا میدونه همراه هم نداشتم تنها بودم تو ساکم خودم خرما گردو گذاشته بودم تا صبح که شوهرم بیاد اونارو خوردم 

"یک عدد مادر ۲۳ ساله مادر دوتا کوچولو هستم"                                          - متاهل و متعهد💙🌱
عزیزم بیمارستان نداد که گفتن برین باجه روزنامه جلو بیماریتان بخرین دوسال پیش ۲۸۰ شد همونا که نوشتم ش ...

اره لباسای منم گرفتن ، به مامانم میگفتم چقدر جنس نرمه نمیشه ببریم با خودمون 😂😂😂 چون بخیه داشتم شلوارش خیلی راحت بود برام 

خدا جون شکرت 🥰⁦❤️⁩ حواستو بده به ماهت چراغای شهر ارزش ندارن  
من ساعت ۳ شب رفتم بخش البته ۱۱ زایمان کردم اولین نفر تو زائو هایی که اونجا بودن زایمان کردم با اینکه ...

عزیزم چرا همراه نداشتی؟ 

منم بعد از همه زائو ها رفتم داخل زودتر همشون زایمان کردم ساعت ۴ رفتم تو زایشگاه ساعت ۶ هم زایمان کردم همه پرستارا و بیمارا میگفتن مثل فلانی باشین زود زایمان کرد من همون موقع تو چشم اومدم بعد از زایمان که برگشتم خونه چشمت روز بد نبینه پروسه شیر دهی وحشناکی داشتم هر دوتای سینه هام زخم شد و یکیش عفونت وحشناک گرفت کارم به بیمارستان کشید و گفتن باید بری اتاق عمل دیگه برگشتم خونه و فقط زار میزدم از دردش حتی بچه ۳ کیلویی رو نمیتونستم بلند کنم 😢 سه ماه زخم بود هرکی منو میدید میگفت وای مال ما هم زخم شد اما چند روزه خوب شد تو چرا خوب نمیشی و آخرشم بچم شد شیرخشکی ولی تا پنج ماهگی هم شیر خودمو میخورد اما با یک سینه 

خدا جون شکرت 🥰⁦❤️⁩ حواستو بده به ماهت چراغای شهر ارزش ندارن  
عزیزم چرا همراه نداشتی؟ منم بعد از همه زائو ها رفتم داخل زودتر همشون زایمان کردم ساعت ۴ رفتم تو زایش ...

قطع رابطه کرده بودم 

دقیقا منم پرستار بعد که افتادم خونریزی بهم گفت بلند شدی بچرخ بچرخ بچه شیر دادی چشم اومدی 

من بدون درد رفتم الکی گفتم درد دارم بستری شدم چهل هفته بودم

۷ شب رفتم بیمارستان تا لباس اینا بگیرم ۹ بستری شدم ساعت ۱۱ شب هم زایمان کردم 

بعد از زایمان رفتم بچه رو گرفتم لباس تنش کردم شیر دادم 

اولین تخت ریکاوری بودم ولی اونجا افتادم به خونریزی همه بهم گفتن چشم اومدی تک و تنهام هستی ۳ صبح رفتم بخش

"یک عدد مادر ۲۳ ساله مادر دوتا کوچولو هستم"                                          - متاهل و متعهد💙🌱
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   gthllwthy  |  8 ساعت پیش
توسط   فاطما_گل_  |  18 ساعت پیش