پای شوهرم امروز اسیب دیده و گچ گرفتن
همکارش با خانمش اومده خونمون عیادت
البته مهمونای دیگم بودن
میدونین زنا ی حسی دارن ک میفهمن ی زن چجور زنیه درک میکنید منظورمو
من از اولش از این خانم حس خوبی نگرفتم سروگوشش میجنبید تو خونم نگاهش فقط ب شوهرم بود با من حف نمیزد با شوهرم فقط سعی میکرد حف بزنه اونم کوتاه جوابش میداد ولی این زن مگه ول کنهههههه
برگشته ب شوهرم میگه قیافتون شبیه خارجیاس
حالا شوهرش مشغول صحبت با بقیه اقایون بود هی میگف بالش زیر پاتون کوتاهه اینو بزارم روش راحت باشه
اصلا ی چرت پرتییییی میگفت اح
انقدددد رو مخم بودا فقط منتظر بودم برن از ساعت ۷ اومدن برا عیادت الان رفتن
همههههههه رفته بودن این نمیرفت شوهرش چندبار گفت بریم گفت یکم بمونیم با خانم فلانی اشنا شم ولی با من حف نمیزد
بزوز خودمو نگه داشتم تا الان ینی ی ذره دیگه میموندن خدا عالمه چطوری بیرونش میکردم