ما دیروز اومدیم اینجا دور هم نشستیم پدرشوهرم به مادرشوهرم میگه برو میوه بیار مادرشوهرم میگه مهدی (شوهرم) نیست که میوه بیارم یعنی منی که اونجا نشستم آدم نیستم.
بعد دیشب غذا تموم شده میدونه من لیوان ندارم آب بخورم یا تعارف بکنه الکی به رو خودش نمیاره
یا آهر غذا به برادرشوهرم میگه میخوای برات بکشم خب چیزی ازت کم نمیشه به منم بگی
درحالی که من رژیمم بگه ام نمیخورم اما حداقل احترام بزاره حالا اونا میان خونه ما من تک به تک سر سفره نگاه میکنم چیزی کم نباشه شوهرمم خونه نباشه میرم بستی اینا میخرم واقا سنگین تموم میشه این رفتارا برام چیکار کنم