من حالا برام زیاد مهم نیس اما یکم ناراحت شدم بابام اینا دیروز رفته بودن عیادت بابابزرگم بعد مامانم میگه بابات ده تا بستنی خرید برد اونجا (ده تا بستنی ینی یه جوری حساب کرده که خونواده عموم و بچه هایش و زنش هم حساب کرده )ولی خب اونا اونجا نبودن
ولی برای من یدونه نگرفته بعد که از سرکار برگشتم بخورم 🥴هر چند تو خوته بستنی داریم ولی خب نمیدونم چرا حس بدی گرفتم حساس شدم