2733
عنوان

مادرشوهر بیشعور

841 بازدید | 37 پست

سلام خانما 

من ۱سالو نیمه عقدم سنم کمه اما دستپختم عالیه از بچگی غذا درست کردن رو یادگرفتم 

مادرشوهرم چند وقت دستش شکست و کارای خونش رو من انجام میدادم غذا درست میکردمو همه کارا با من بود 


اما انقد بیشعوره که یه دستت درد نکنه ک نمیگفت تازه غذامو نمیخورد میرفت مینشست نون خشک با ماست میخورد 

منم این اخلاقشو ک دیدم تا دستش شکسته بود کمکش کردم الان ک خوب شده به شوهرم گفته چرا زنت غذا درست نمیکنه اینجا میاد منم به همسرم گفتم والا هرسری درست کردم رفت نون خشک ماست خورد مگ دیونم برا خودم بی احترامی بخرم 

چیزی نگفت چون حرفم حق بود 


اونوقت فرداش بحث غذاو اینا شد برادر شوهرم ۱۵ سالشه(مادرشوهرم اصلا دستپخت خوبی  نداره) گفت زنداداش تو درست کن‌من غذاهای تورو دوست دارم مادرشوهرمم اونجا بود منم گفتم من پشت دستمو داغ گذاشتم دیگ اینجا غذا درست نکنم هرسری درست کردم بی احترامی بهم شده 

بعد مادرشوهرم گفت خب من اون غذارو دوست نداشتم😐

منم گفتم من باشما نبودم گفتم که بدونید دیگ گلگی نکنین بیش شوهرم دیگ چیزی نگفت 


خوب گفتم بهش؟

اره کلا لطف زیادی میشه وظیفه

حرصم میگیره انقد 

دستش که شکسته بود از صبح تا شب خونشو ترتمیز میکردم کاراشو میکردم غذا میپختم 

انوقت هرکی ازش میپرسید دختر نداری کی کاراتو میکنه میگفت یه دستی کارامو میکنم 

اونم جلک خودممم😐

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

حرصم میگیره انقد دستش که شکسته بود از صبح تا شب خونشو ترتمیز میکردم کاراشو میکردم غذا میپختم انوقت ه ...

دیگه اینکارو نکن ادما لیاقت محبت ندارن

خودتو دوس داشته باش از تو فقط یدونه هست✨🤍
اره والا سنت کمه ولی شعورت از من بیشتره چرا من نمی تونم حرف بزنم لالمممم لالل


خیلی ازش حرف شنیدم هیچی نگفتم گفتم بزرگتره ولش کن 


اما دیگ کاسه صبرم لبریز شد چون خودمو اون چند روز کشتم تو خونه رندگیش که‌مرتب باشه فکر نکنه دست تنهاس اگر دختر نداره من کمک حالش هستم 


اینوقت اینکارو ک کرد دیگ نتونستم تحمل کنم

راستش منتظر مظلومیت و کوزتی رفتار کردنت بودم که دیدم شیرزنی و نیازی به راهنمایی نداری. فقط حمایت همس ...


خسته شدم از دستش بخدا دیگ نمیدونم چکار کنم 

بنظرم چون اون تایم که دستش شکسته بود کاراشو میکردم الانم انتظار داره 

چند روز پیش ماهی خریده بود با اینکه میدونه من از بوی بد کلا حالم بد میشه و حالت تهوع میگیرم زنگ زد ک بیا ماهی خریدم پاک کن 😐

منم رفتم پاک کردم انقد عوق زدم سر این ماهی پاک کردن که دلو رودم درد میکرد تا دو روز انوقت یه دستت درد نکنه نگفت هی میومد میگفت تمیز پاک کن من حساسم😐انگار کلفت گرفته

چرا گفتی من با شما نبودمخب منظورت اون بود میگفتی اره اینجور کردی ناراحت شدم


اخه خیلی سلیطست اگر میگفتم اره باتو بودم شروع میکرد نفرین کنه بچه نداشته منو😔


هرسری با همسرم بحثش بشه میگ بری ک مشکی بچتو بپوشی بری ک بچت فلان شه بهمان شه نمیفهممش اما واقعا دلم پره ازش هیچوقت نمیبخشمش 

دیگه درست نکن بنظرم😐😂چرا فکر میکنم شما میرفتی کامل غذاشو میخورد

🤣🤣🤣😂اره دقیقااا یبار مچشو گرفتم 

ی شب همونجا خوابیدم شب ساعت ۲ بود دیدم از اشپز خونه صدا میاد دیدم مادرشوهرمه داره غذا میخوره😂😂😂

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز