2733

15سالم که بوداومدشهرخونه اش ولی ازبچگی تاهمون 15سالگی که میرفتیم روستاهمیشه بهترین میوه هاوخوراکی های خوشمزه سهم نوه های پسری اش بوداصلاسال به سال ازش سرنمیزنن اینقدهواشونوداشت حتی الانم دیربه دیرکه میان بازم ذوق میکنه پیش ماگلایه میکنه که خونم نمیان حتی همون پسراش که سنگشوبه سینه میزدالان نوه های دختری ودختراش فقط تحویلش میگیرن روزمادری عیدی مناسبتی همیشه میریم من خودم هفته ای یه باریادوبارمیرم خیلی خوشحال میشه کاش ازاول فرق وبین نمیزاشت هنوزم ته دلم یادم میادجلوچشممون همه چیوقایم میکردبرانوه های پسریش همش گریه میکنه نمیان ازم سربزنن 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

هی خواهر

بزار منم برات تعریف کنم از مادربزرگم

به نوه های پسری میگفت بچه ی خودم

به ما میگفت بچه ی غریبه

همش میگفت من بچه های ابوافضل رو از شما بیشتر دوس دارم دست خودمم نیست

حالا بزار از بچه هاط ابوالفضل بگم دخترش مادربزرگموجنده صدا میکنه😕 پسراش میگن کی میمیری نبینیمت

تمام هزیته های زندگیشونم از جیب مادربزرگمه

حالاکه پیر شده اومده مونده خونه دختراش 

ما دکتراینا میبریمش

اونا اصلاحالشم نمیپرسن باز مادربزرگم دلتنگشونه😮😕

هی خواهربزار منم برات تعریف کنم از مادربزرگمبه نوه های پسری میگفت بچه ی خودمبه ما میگفت بچه ی غریبهه ...

مثل مادربزرگ من ولی اون نوه های پسریش بی محلی میکنن نهایت سالی یه بار

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز