نمیدونم باید چه حسی داشته باشم
از یه طرف خوشحالم هیجان دارم
از یه طرف چون بینمون شکرابه یه جوریه اوضاع
درواقع نه قهریم نه آشتی...
اصلا نمیدونم دوستیم یا نه
نمیدونم رفتم اونجا باید باهاش گرم بگیرم یا نه
میترسم من برم گرم بگیرم اون بیمحلی کنه
قسمت جالب ماجرا اینجاست که خونشون رو به روی خونهی ماعه بعد تالار قراره یه ساعت هم تو پارکینگ ما بزنن برقصن
خلاصه احساسات عجیب و مزخرفی رو دارم تجربه میکنم