چقدر این جمله برام عجیب و تکان دهنده بود:همهی ما دستِ کم در روایت یک نفر هیولایی نفرت انگیز هستیم. همه عمر برندارم سر از این خمار مستی/که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی 💜 I wana take you somewhere so know I care/but it's so cold and I don't know where/I brought you daffodils in a pretty string/but they won't flower like they did last spring
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
تابستونی که عاشق شده بودم برای خیلی سال پیشه هر روز میرفتم پارک از دور ببینمش
من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!
سال ۹۵ که ۲۴سالم بود تو تیرماه تنهایی رفتم شمال ۲هفته موندم از شمال برگشتم عشقم اومد خواستگاریم و شهریور عقد کردیم بهترین سال زندگیم بود
یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش بچه هام چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر و دختر کوچولوی من مامان عاشقتونه😍😍