وای خیلی اعصابم خورد شد مادرشوهرم امروز ب شوهرم گفت بیاید طهر خونمون شوهرم گفت بریم گفتم باشه ..ب خودم ک زنگ نزد اولش بعدشم ک رفتم بهم نگاه میکنه با لبخند ژکند میگ مرغ نداشتیم برات بزارم باید برنجتو خالی بخوری ...غذا مرغ و گوشت گوسفنده بعد من متنفرم از گوشت گوسفند هیچوقت نمیخورم...فقط،بغض کردم گفتم اشکال نداره ولی خیلی بهم برخورد...چکارکنم تاسفره پهن نشده مشورت بدید
مگه نمیگی مرغ وگوشت گوسفند؟؟؟خوب برنجتو با سس گوشت بخور حالا که اوندی زشته دلخوری پیش بیاد
ب شوهرت بگو برات ارزش قایل بشه زود بره برات خورشت مورد علاقتو حاضری بخره بیاره تو هم با ناز و عشوه و به به چه چه بخور کیونش بسوزه
نخور بگو بریم بیرون عشقم برام پیتزا یا هرچی دوس داری میخره ی لبخند ژکوندم بزن
میدونن که گوشت گوسفند دوست نداری ؟
بهش میگفتی خب زودتر میگفتین برا خودم غدا درست میجردم میوردم
والله مادرشوهر منم خيلي از اينكارا كرده، مثلا دعوتمون كرده و كله پاچه يا خورشت با گوشت گوسفندي درست كرده ويت چند موردي كه من نميخورم. اصلا به روم نياوردم اروم بي سرو صدا سرم رو انداختم و غذام رو خوردم البته خوب گوشت نخوردم. برنج خالي با سالاد رو خوردم. زيادي حساسي
خيلي بزرگش ميكنيد، عروس يا مادر شوهر فاميل دور نيستند كه جزو يه خانواده هستند. حالا طرف يه اشتباهي كرده يا شرايطتش رو نداشته بره غذاي ديگه بپزه! يعني الان بايد ما اين عروس رو پر كنيم و به خاطر يه وعده غذا بندازيم به جان مادر شوهر!!!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز