دختر عمه شوهرم زایمان کرد. خواهرشوهرامو جاریم و مادرشوهرم همه باهم قرار گزاشتن رفتن دیدن بچش کادویی بردن به من نگفتن. زنونه رفتن.
منم که شنیدم واقعا ناراحت شدم چرا به من نگفتن باهم بریم. خودم زنگ زدم دخترعمش ادرس گرفتم رفتم با کادو و شیرینی دیدنش.
حالا خواهرشوهرمادرشوهرم ناراحت شدن به شوهرم گفتن الان عمه خانم فکر میکنه ما باهم مشکل داریم که عروسمون تنها رفته شوهرمم گفته خب میخواستین موقع رفتن به زن منم بگین باهم برید خواهرشوهرم گفته واا ما از کجا بدونیم زن تو قرار بوده بره دیدنش گفتیم حتما نمیخواد بره بهش نگفتیم