دیروزبه من گفت وسیله هاموجمع کردم زنگ زدم به بابام گفتم من میخوام یه سربیام خونتون اونم انگارشستش خبردارشده بودگفت باحسین بیا بعداونم کارداشت رفت بیرون بعدمنم رفتم خونه مادرشوهرم بعدساعت ۱۱ اومدیم خونه الانم باهام قهرکرده
خب به چپت ک قهره بزار قهر باشه
فعلا نگفته
اگر بگه هم فک نمیکنم برم،مگه اینکه مطمئن باشم حرفش جدیه و از سر عصبانیت نیست ک خب اون موقع بی برو برگرد میریم برا طلاق
قهری میخای بری
شوهر من تا حالا یه بار هم نگفته برو همش من میگم میرم
ما تا حالا این حرفا رو نداشتیم. اگه بگه کار به جاهای باریک میکشه قطعا. ولی خونه ی بابام نمیرم. میرم یه شهر دیگه گم و گور میکنم خودمو یه مدتی. من خیلی لجبازم
بستگی داره دعوا سر چی بوده خیانت معلوم میرم
اما چیزای دیگه میگم فشار میخوری خودت برو بیرون
قهرم ک هست باش قهر کلاغ یه گردو به نفع باغبون چ اهمیتی داره
وا خب دردش چیه مگه بچه ست،ایندفعه گفت برو خونه بابات ،بگو هرگز نمیرم اینجا خونه خودمه،اگه ناراحتی تو برو ،در ضمن مرد باش بگو دردت چیه،البته من الان عصبی هستم تو با لحن خوب بگو
شوهر من اینجوری گفته چندبار منم گفتم پاشو برو خونه بابات
گفتم خونه خودمه هیچ جا نمیرم ناراحتی خودت برو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
