زمان دوستی خرج تعمیرگاه ماشینم رو داد
اونموقع فداش بسم سرباز بود یرمایه شروع کارش رو خرج ماشینم کرد
یادمه یه گوشی ساده که صفحه لمسی داشت با پول بازوی خودش خریده بود رو زدم زمین خورد کردم
یادمه تصادف کردم از مادرش گوشواره گرفت فروخت خرج تصادف رو هم داد
بعد ازدواج قناعت کردم
و همه چیز جبران شد
خدا هزار برابرش رو بهش داد