منم بابام بهم ماشین نمیده
منم عرضه جفتشوندارم
منم خیلی میترسم اصلا قبل از اینکه گواهینامه بگیرم یه مدت خواب میدیدم پشت ماشینم با سرعت زیاد اصلا بلد نیستم هیچی ،،کابوسم شده بود
میدونی چرا چون ترسیدی مسیر های کوتاه وقتایی خلوت برو از کنارم برو کم کم عادت میکنی من یه ماهه پیش ب این نتیجه رسیدم کلا رانندگی و ببوسم بزارم کنار چون نمیتونم و...
بعد بابام گفت بیا بشین ببینم رفتیم روستا مسیر خلوت آزاد آنقدر ازم تعریف کرد گفت سری بعد بیا میدم خودتو مامانت تنها برید
من اعتماد بنفس گرفتم اومدم شهر خودمون با اینکه بزرگ و شلوغه ی بار جرئت کردم رفتم خیلی خوب و راحت بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز