برادر شوهرم ۲۰ سالشه تازه گواهی نامه گرفته هر روز میاد ک ماشین بدین بهم
دیشب عروسی بودیم شوهرم نبود من ماشین رو داشتم بعد اینو خالش هم بودن
خودشو بزور پیله کرد ک من بشینم منم روم نشد چیزی بگم تو عروسی دادم بهش
خلاصه دختر خاله مامانم و شوهرش هم با ما بودن هی جلو اونا برادر شوهرم میگف زن داداش ماشین نمیده بهم و میخام شما رو بزارم خونه ماشین ببرن منم عصبی شدم کفنم میخای ماشین بت نامت کنم؟خاله شوهرم صداش در آمد ک کی دادی ماشین بهش منم گفتم براش ماشین بخررخیلی ناراحتی اینحا با شوخی گفتم
شد و اینا اومدن خونه ما خاله خودمو پسر دایی و عموم هم شب اومدن خونه ما
صب قرار بود منو خاله شوهرم باهم بریم شهرستان چون اونجا خونه داریم خونه خودشم اونجاست (مجرده)دیدم میگه سعید(برادر شوهرم) هم میخاد باما بیاد خالم گف اون میخاد بیاد ماشین بدی بهش منم گفتم ناراحت نشی من ماشین دست کس نمیدم
یدفه برداشت گفت برو برو تو زدی ماشین رو داغون کردی خراب کردی منم داااااغ کردم گفتم ماشین تورو خراب کردم ؟ ماشین خودمه
گف با اون کهنه ماشینت این قپی نیا گفتم تو ک نو داری بده سعید سوار شه چرا دائم دنبال ماشین مایی دعوا شداا آخرش گف منک چیزی نگفتم داغ کردی 😑😑
منم زدم بیرون از خونه ظهرم ماشین رو عمرا بدم بهشون اینم یه بهونه خوب گ دیک ماشین دست کسی ندم شده این دعوا رو اینقدکش بدم ک هیچ کس جرات نکنه طرف ماشین بیاد
پ.ن:بچهه ها خیلیی پرروان تو تاپیکای قبل کاراشون رو گفتم همه بهم گفتن ساده ای جرف نمیزنی مظلومی منم این بار دااغغغ کردم 😁😁