یه آقایی هست که چند ساله دورادور میشناسیم همو در حد سلام و خداحافظ.
دو هفته قبل چون شمارشو دارم بهش زنگ زدم که به مادرم نوبت بدید آخه منشی هست ایشون منشی برادرش که دکتره.
بعد ایشون بهم گفت چرا مدتیه کم پیدایی ازدواج کردی منم گفتم نه ایشونم گفت منم هنوز ازدواج نکردم از این به بعد بدون که مجردم.
بعد از چند روز دوباره زنگ زدم چون مادرم میخواست بره حج که چکاپ کامل بشه نوبت بگیرم مجدد .
گفت که تنهایی گفتم بله گفت که چه حسی به من داری فکراتو بکن بهم زنگ بزن و خوشحالم کن .
حالا من درگیر این فکرم که اون فکر میکنه من دوستش دارم یا خودش به من حس داره .خواهشاً نظر بدید روشن بشم 🙏🏻