😭ته دلم خالی شد با حرفتون
من خیلی خیلی خیلی خیلی بیشتر از اونی که فکرشو کنین سختی کشیدم
همین الان که دارم اینو مینویسم مامان بزرگم که یه تیکه از وجودمه توی ای سی یو بستریه و داره با سرطان میجنگه
هر بدبختی که فکرشو کنین کشیدم
برا اولین بار بعد از نوجوونی عاشق یکی شدم دلم میخواد به حق همین لحظات اذان منم به عشقم معجزه وار برسمو طعم خوشیو بچشم