امضای منو بخون
از خودم بگم برات
بچم در حدی بود که گریه میکرد بذار من برم بغل بقیه
حتی تو اتوبوس گریه میکرد و دستاشو دراز میکرد بره بغل کنار دستیم. چون مفهمومی از غریبه و آشنا توی ذهنش نبود. همه براش یکی بودن
ولی من هر دفعه اصرار داشتم که ما نمیشناسیم اونهارو و نباید بری بغل غریبه و ناراحت میشدم کمی جلوش
خیلی زودتر از چیزی که فکر میکردم درست شد
بهش بگو
براش توضیح بده
حتی شده بگو اگه دندون بگیری اونام ممکنه دندونت بگیرن
شاید نتونه حرف بزنه شبیه شما ولی تا حدودی متوجه میشه