حتی تو حیاط هم نبرم یه آدامس هم براش نمیخرم
دیگه نه پولم رو نه وقتم هدر این بچه نمیدم
باباش شغلش یجوره که ممکن ده روز ده روز خونه نباش
بغد من احمق من نفهم من خل وضع امروز خونه بازی فردا پارک پس فردا پارک آبی این خوراکی بخر اونو آسباب بازی بخر ببرش دوچرخه سواری فلان بهمان که تنهایی بهش سخت نگذره
بعد امشب بردمش خونه مادر شوهرم اینا حتی یک کلام نگفت من فلان جا رفتم هی بچه های دیگه از اینو اونو میگفتن این هیچی
یعنی خاک تو سر من
همین پارک آبی رو اون بچه رنگش رو ندیدن بعد همین امروز رفته ها انگار نه انگار یک کلام بگه اصلا انگار جایی نمیره تو خونه حبسه فقط بقیه نگفتن آخی
مادرشوهرمم گفت بابات بیاد حالا
یعنی خاک تو سر من انقدر ناراحت شدم از این رفتار بچم که حتی دیگه نتونستم بگم بردمش اینور اونور