درمورد خودمه . من تو خونه خودمون یه چند شب فکر میکردم همش یکی از کنارم رد میشه بعدش رفتم یه شب خونه مادربزرگم به خوابم یکم قدیمی هستش دراز کشیده بودم چشام بسته بودم فکر میکردم انگار یکی کف پامو دست کشید بیدار شدم فکر کردم دختر عمه آمده داره منو میترسونه امام دیدم همه خوابن
بعد یه شب تو اتاقم داشتم فیلم میدیدم صدای در راهرو اومد که باز بعدش دیگه بسته نشد چون دستشویی مون تو راهرو فکر کردم حتما داداشم یا مامان بابام رفتن دستشویی یه چند دقیقه بعد رفتم دیدم نه بابا کسی نبوده درم باز بود واقعا درو بسته ام ترسیده بودم یکم
بعد یه شب دیگه رفتم تو هال خوابیدم ما توی گاراژمون یه تاب داریم وقتی تاب میخوری چون به میله وصله قیژ قیژ صدا میده نصف شب انگار یه نفر گفت بیدار شو خونتون جن داره واقعا شنیده ام صداشو ولی هیچکس نبود بعد بیدار شدم دیدم نصف شب صدای تاب خوردن میاد سرمو زیر پتو کردم خوابیدم🙂💔