آخه بخدااااا رو مخ هم نیستم.اصلا یه جور عجیبی سرم تو لاک خودمه و مشغول دنیای خودمم مشغول پرورش خودمم کارایی که حالم و خوب میکنه انجام میدم آویزون هیییییچ کس نیستم مستقلم دستم تو جیب خودمه سری تو سرا هستم موقعیت و شغل و وجهه ی اجتماعی خودم و دارم اصلا سطح پایین برخورد نمیکنم به همه احترام میذارم همیشه یه لبخند گوشه لبمه همیییشه مرتب و شیک و خوش پوش و خوش بو هستم ولی نمیدونم چرا هرچی میگردم که کجای کارم اشتباهه نمیفهمم
امیدوارم سنت زیر ۱۸ سال باشه وگرنه این حجم از فضولی واسه یه. خانم عاقل و بالغ اصن توجیهی نداره..
اولین اقدام به بارداری ۱۳ابان ۱۴۰۰ منتظرم همین روزا بیای تو دلم💔 امروز ۷ ابان ۱۴۰۲ و هنوز منتظرم بیای تو دلم مامانی...مامان جان من چه خطایی کردم که خدا تورو بم نمیده؟💔بالاخره حاجتموو گرفتم و اومدی تو دلم مامانی😍😍😍 بعد از اصلاح سبک و کلی دکتر و امپول..وقتی با تن و روح خسته همچنان تلاش میکردم رفتم اعتکاف و از ته دلممم دعاا کردم و مهمتر از همه ختم صلوات حضرت زهرا رو گرفتم درست ماه بعدش تو حرم امام رضا بوددم و اونجا هم به جوادش قسم دادم و صلوات خاصه حضرت زهرا فرستادم...وقتی برگشتم خونه حالت تهوع هام شروع شد ۲۷ فروردین ۱۴۰۳فهمیدم ۸ هفته ااس تو دلمی ...وقتی صدای قلبت رو شنیدم اشکام گوله گوله ریخت ...تازه مامانی خانم دکتر تاریخ لقاح رو تقریبا ۲۰ روز بعد از اعتکاف محاسبه کرد🥰🥰🥰 شما هدیه ی خدایی..شما هدیه ی حضرت زهرایی😇😇..واسه تمامممم حاجت دارا تمام کسایی که منتظرن دعا کنید بد دردیه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همین مورد نشون میده که شما رفتارهای اشتباه هم دارید که دیگران را خفه میکنه ...
خدا ستارالعیوب هست و اگر میخواست که تمام اون چیزی که از ذهن فرد همین فرد میگذره را نشون بده که اینطوری خلق مون نمیکرد ...روزهایی هم شده که من در مورد همسرم افکار منفی داشتم ولی عاشقشم و بعدها از ذهنیت خودم پشیمون شدم ...اینها دلنوشته های لحظه هاست و بین ما و خدای ما باید بمونه
مهشید هستم...گزارش زدین روی امضام به دلیل معرفی وبلاگم...عزیزان در بخش تبلیغات سایت من بلاگم را معرفی کردم .در dgbaha.com میزبان شما هستم😍
{¤■□♡گاهی خورد شدن استخوان هایم را زیر بار زندگی های نکرده ام احساس میکنم ♡¤■□} ●●○بزرگ ترین گناهی که یک انسان میتواند مرتکب شود ... من مرتکب شده ام .. خوشبخت نبوده ام بگذار بهمن یخ زده نسیان ... مرا درکام خود فرو ببرد ، نابود کند ;;بی شفقی 《《♤♤●●○ (بادبادک تنها همان قدر از آسمان سهم می برد که نخش به او اجازه دهد. اما خود را با خیال در زمین نبودن آرام میکند نگذار هیچ نخی به تو وصل باشد .نخ ها لایق عروسک های خیمه شب بازی هستند و بس .... ) ""چه میدونم"" .... منم اولین باره دارم زندگی میکنم ..............🖤🖤من اگر نیکم و بد تو برو خود را باش ... هر چه انسان تر باشی زخم ها عمیق تر=/ خواهد بود ... هر چه بیشتر دوست بداریم بیشتر غصه خواهیم داشت...٪^ا نمیدانم چرا ؛*هرگز جسد انهایی که میگفتند بی تو میمیرم پیدا نشد ... اینجا در دنیایی من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارندو گریه میکنند.. گاهی رد بعضی از زخم ها باید توی وجودت بمونه تا دوباره تکرارش نکنی🥀🥀
چقدر شما ها لوس و غیر قابل تحمل هستید فکر کردم حالا چی دیدی
عزیزم نزدیک ترین فرد زندگیت همچین حسی بت پیدا کرده باشه کم چیزیه دنبال چی هستین خیانت خوب ته همین میشه خیانت دیگه من بدترین چیز ممکن و دیدم چون این حرف پر از بو و مفهوم بد هستش و خودش منشا شروع خیانت و بد رفتاریه وقتی کسی که برات میمرد نسبت بهت همچین حسی پیدا کرده و تو رفتاراش انگار که همش میخواد تو پرت بزنه حالت و بگیره و بات لج کنه این بد نیست از نظر شما
چقدر کارت زشته بی اجازه رفتی سر گوشیش معلومه رو مخی حقته بزنت
نه بابا گوشیش و داد دستم قسطش و پرداخت کنم بعدم رفت از خونه بیرون منتظر بودم پیام انتقال بیاد رفتم تو پیام هاش ببینم خبری نیست که دیدم یه مخاطب تو گوشی به اسم خودش سیو کرده برام جالب بوده که کی هم اسم خودشه و رفتم دیدم دلنوشته هاشه و هرررچی دلش خواسته تو این چند وقته نوشته یهو از در آوند تو فک کنم یادش اومد چی تو گوشیش داره من اصلااااا عادت ندارم برم سر گوشیش