رفتارای بدش خیلی زیاد
مثلا به هیج وجه منو قبول نداره کل روز منو با عروس مون مقایسه می کنه
تا حالا ندیدم مامانم بخاطر من یک درصد هم خوشحال بشه اصلا دلش نمی خواد من به جایی برسم همیشه خدا با من قهر کل کارای خونه رو من تنهایی انجام میدم بازم با این حال ازم راضی نیس ولی بقیه براش کوچیک ترین کاری انجام بدن خیلی جلوه داره براش
مثلا چند وقت پیش بابام یه فر خریده بود برای جهیزیه ای من اومده درش آورده گذاشته کنار فر خودش ازش استفاده می کنه خوب یکی نیس بهش بگه تو که داری چه لزومی داره از دو تا استقاده کنی من که شده با چنگ دندون برا خودم می خرم ولی این کارا توی ذهن ادم هک میشه
میگه باید کل جهیزیه ات خودت بخری ما بهت هیج کمکی نمی کنیم
در کل بخوام بگم خیلی اذیتم می کنه خیلی زیاد با حرفاش با رفتارش هیچ وقت تا حالا از من تعریف نکرده یا یکی هم تعریف می کنه میگه نه بابا اصلا اینطوری نیس کمر می بنده منو هر طوری شده خراب کنه توی چشم طرف واقعا نمیدونم برای چی این کارا رو می کنه
معذرت می خوام طولانی شد