خونه ما چهارطبقه است، ما طبقع سومیم
این همسایه طبقه بالایی دیگه شورشو در آورده
افغانستانی هستن و 4تا بچه داره هر ماه یک تیر و طایفه میریزن خونه شون و چند روز سر و صدا اون روز ساعت 3صبح توی راه پله جلو خونه ما 10تا مرد وایسادن بلند بلند حرف میزنن و میخندن (๑˙ー˙๑)
اون روز اومد بشقاب میخواست مامانم سرویس جهیزیه شو کامل بهش داد بعد که برگردوند یکی ترک خورده بود و لبه ش پریده بود
آبمون با طبقع بالا مشترکه اون روز چندتا فرش شسته، پمپ آبهم چندروزه خراب شده ما دیدیم یک قطره آب نمیاد نگو خانم داشتع فرش میشسته توی حیاط خلوت سقفمون نم زده
این ها بماندددد
من که اصلا تا حالا ندیدمش فک کنم زیر 40ساله
بعد ساعت 9صبح اومده در زده بابام رفته دم در میگه فرشامو میخوام پهن کنم بگین دختر خانم بزرگتون(من) با خانمتون بیان کمک😐
ما اصلا یکی دوبارم از وقتی اومدیم اینو ندیدیم من که خواب بودم مامانمم نرفت خواهر کوچیکم رفتم بعد 10دقیقه اومده میگه فرشا سنگینه گفته بگو بابات بیاد😐😐😐😐😐😐
وقتی شوهرش خونه نیست چه معنی داره!
دو سه تا پسر بالای10سال داره خب بگو هرکدوم یکسر فرشو بگیرین پهن کنین یا وایسا شوهرت بیاد پررو خانم
ولی بابای منم رفت🙄
این بار چیزی خواست چی بگم؟