سلام دوستان وقتتون بخیر.
پسر من الان تقریبا چهار ماهشه. خیلی چالشا از زایمان به شدت سخت و شیر نخوردن بچه و ختنه بد و ... پشت سر گذاشتیم و همچنان هم پیش رو داریم. اینا رو هر بچه ای کم و بیش پشت سر میزاره مشکل اصلی من رفتارای پدرشه. یه جورایی بهونه گیر و قهرو شده. گاهی بیشتر از بچه باید حواسم به اون باشه چیزی بهش برنخوره. از یه طرف وقتی بچه توی اوج درد جیغ و داد میکنه به من گیر میده چرا قربون صدقش میری. از طرف دیگه به لالایی خوندنم ایراد میگیره. دست تنها هم هستم توی شهر غریب.گاهی نمیرسم خونه رو مرتب و تمیز کنم کلی غرغر میکنه این در حالیه که خونه خواهرش رفته بودیم خودش دلش برنمیداشت بره توی دستشوییشون انقد که همه جاش کثیف بود بعد بدون اینکه من اصلا به روش بیارم میگفت زندگی بچه داری همینه دیگه. در صورتی که بچه های اون یکی ۱۳ سال و یکیشون ۷ سالشونه. انقد چند وقتی غر زد که دیگه شبا بعد خوابیدن بچه تا ساعت ۲ و ۳ نصف شب خونه رو تمیز میکنم. یعنی همین یکی دو ساعت خوابی هم که داشتم ازم گرفته شده. گهکاهی میبینه اوضاعم خرابه بهم کمک هم میکنه اما کلا رفتاراش خیلی اذیتم میکنه مخصوصا درباره بچه که اصلا نمیفهمم چه انتظاری از بچه ۴ ماهه داره.
ختنه پسرم خوب انجام نشد دکتر خیر ندیده اش درست کارشو انجام نداد الان یک ماهه درگیرشیم. ممکنه مجبور بشیم با لیزر اصلاحش کنیم هنوز زخمه بچم. بعد گریه که میکنه باباش میگه این دیگه از لوس بازیشه والا نباید درد داشته باشه.
وای انقد حرص خوردم این چند وقت دارم میترکم بخدا.
نمیدونم باید چه برخوردی باهاش داشته باشم که هم زندگیم از هم نپاشه هم اون خودشو اصلاح کنه