یه روز بحثمون افتاد ۲تا سیلی زدم اینقد دستش سنگین بودزیر چشمم کبود شد ازهمون روز وقتی بحثمون میشه من خیلی میترسم همش حس میکنم الاناس بزنم حرفمو میزنم ولی با ترس و دستام میلرزه شماهم اینطور شدین؟😢
بهتر یادآوری نکنی اون لحظه رو پیش خودت
داد بزنه خیلی ارام میگم قلاده چه رنگی دوست داری
الهی بمیرم
مامانم همیشه میگه جواب ندادن باعث سوزش بیشتر میشه
ولی منم نمیتونستم جواب ندم
من عادت کردم دیگه
اهمیت نمیدم
قبلا کتک می‌خوردم. ولی بار آخر جوری فحش دادم که آدم شد
وای مرتیکه ینی چی زدتت، چرا ولوله به پا نکردی
میگم صداتو ببر هاا وگرنه خودم قطعش میکنم تخمصگ
همیشه وقتی عصبیه سکوت کن
تا کار ب کتک کاری نرسه
بعد ک آروم شد حرفتو بزن
نزار عادت کنه کتک بزنه
منم امروز صبح با مشت زد تو کتفم...احساس حقارت میکنم
من کلا هیچی نمیگم .فوقش میگم ارومتر ابرومون را جلو درو همسایه بردی ، یا هم چته گلوت و گوشم را پاره کردی .اروم حرف بزن .اصلا بحث و حرف ابدا نمیزنم .
من خودم صدامو صددرجه بالاتر میبرم اگه یه چیزی بگه صدتا جوابشو میدم با بی شرمی تمام جدوآبادشو میارم جلو چشماش
یه بار پیش اومد
اصن نیاز به واکنش من نبود
یه چیزایی مث گچ از در ریخت🤣🤣🤣
خودش لال شد🤣🤣🤣🤣
عزیزم بمیرم💔چیزی نگفتی بعدش؟الان رابطتتون چجوریه؟
غلط می‌کنه بخواد بزنه
بخواد بزنه منم میزنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز