یه آدم خیلی خوبو انتخاب کردم خیلی خوب حالا کلا همه چی عوض شده اون نیس دیگه من عاشقش بودم الان بعد اون مجبورم دل ببندم به آدمای مزخرف مجبورم چون سرپرست میخوام نگین رو پای خودت وایستا رو پای خودمم تحصیلات و همه چی دارم ولی خب نمیشه تنهایی ادامه داد از حرف بقیه وحشت دارم
تازه یه نفر به چشمم اومده بود بعد اون که اونم تو زرده
چرا باید انتخاب خودم اینجور بشه که بخوام به غیر از اون فکر کنم
نبودنش دردش برام بسه
دلم داره میترکه