2777
2789

خواهرم از صبح داره به مامانم فوش میده مامانمم آدمی نیست که چیزی بگه هرچی بخوان میگن هر توشون هم جداشدن از هرجایی پر میشن میان سر مادرم خالی میکنن پدرمم همیشه خونه پدر مادرشه آدم بیخیالیه مادرم دائم جوش میزنه 

داداشمم حالا داره غر میزنه که ما جامون تنگه ( اینم جدا شده اینه دق شده برای ما و مادرم 


خودمم گاهی خیلی مامانمو غصه میدم ولی بعدش سعی میکنم از دلش دربیارم این نامردا همین کارو هم نمیکنن 


دعا کنید به شوهر خوب گیرم بیاد از اینجا برم هیچ وقت نبینم اینارو هر دوشون هم ۴۰ سالشونه من ۲۱

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هردوتاحداشدن؟ چرااا خببب. مگ خواهرت مهریه ای چیزی نگدفته؟ داداشت مگ خونه زندگب نداره

چرا مهریه که نگرفته خواهرم بچه داره دکتر زنانه سرکار می‌ره بچشو میاره میزارع همیشه. اینجاست وقتایی هم که میاذذوتا غر به من و مامانم میزنع همش هم فوش میده کسی جرات ندارع بهش چیزی بگه ( هم خونه داره هم ماشین )

داداشم  خونه زندگی داره ولی چون زن نداره سرکار هم می‌ره باید براش چایی بزارن و غذاش آماده باشه مامانمم دو دقیقه دیرتر چایی میزارع جلوش دعوا می‌کنه

چرا مهریه که نگرفته خواهرم بچه داره دکتر زنانه سرکار می‌ره بچشو میاره میزارع همیشه. اینجاست وقتایی ه ...

به مامانت بگو بهشون بگه که درقبالشون وظیفه ای نداره ادماخودشون باعث میشن ک دیگران بهشون ظلم کنن تو با احترام گذاشتن ب مادرت احترامو یادشون بده

خدایا شکرت به خاطر بچه های سالم وعاقل وزیبا وباهوش وصالح من
چرا مهریه که نگرفته خواهرم بچه داره دکتر زنانه سرکار می‌ره بچشو میاره میزارع همیشه. اینجاست وقتایی ه ...

مامانت به هیچ وجه مسئولیت بچه خواهرتو قبول نکنه 

با پدرت حرف بزن بگو ی گوشمالی حسابی  به هردوشون بده 


از دوران خوارزمشاهیان من در نی نی سایت خواننده خاموش بودم😂اگه دوست داشتی واس حل مشکلاتم ی صلوات بفرس🙃یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨

برادرت چهل سالشه میکه جامون تنگه؟؟ منتطره پدر مادرش براش خونه بخرن یا جا بگیرن براش؟ 

چقد حرصم گرف ینی انقد عرضه رو نداره؟؟ 

🌱🌱عاشق ماشین207هستم ارزومه یروز بخرمش من فدای خوشگلیش بشم الهیییی🥲🥲🥲🥲🥺🥺🥺🥺😂شمالی دتر😎🥰
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز