|•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا میرسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا میشود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم•|
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمیخورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که میترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤
|•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا میرسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا میشود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم•|