سلام
دوستان ممنون میشم کمکم کنین من و همکارم حدود 9 ماه هستش که آشنا شدیم با هم البته تحت نظر خانواده ها باید اعتراف کنم که عاشقش شدم و چشم بسته قبول کردم که نامزد بشیم منتها چون قرار نبود عقد کنیم باهم توافق کردیم که تو شرکت کسی چیزی ندونه از رابطه ی ما تا همه چیز قطعی بشه حالا ایشون شرایط مالیش خوب نیست البته شرایط کاریش خوبه و میدونم زود پیشرفت میکنه درسته مشکل مالی هم داریم اما مشککل اصلی من چیز دیگه ای هستش. نامزدم خیلیییی زود رنجه و با کوچکترین برخوردی ناراحت میشه از طرفی خودش اگه عصبانی بشه خیلییی تند برخورد میکنه و بددهنی هم میکنه البته میکرد اما این یکی درست شده ( البته نگرانم که موقتا درست شده باشه و بعد ازدواج بشه همون آش و همون کاسه) گاهی متوجه شدم که دروغ میگه ولی بعدش میاد اعتراف میکنه. و دیگه اینکه اعتقادی به خدا و .. نداره برعکس من حالا منم خیلی مذهبی نیستم اما به هر حال یه سری موارد رو رعایت میکنم نمازمو میخونم. دیگه اینکه خیلی دوسم داره فوق العاده زیاد و چیزی کم نمیذاره برام وقتی که بتونه کاریو انجام بده دریغ نمیکنه. یه جورایی بدجوری توی دو راهی هستم خیلی به خاطر من تلاش کرده سه تا جا داره کار میکنه واقعا عذاب وجدان دارم اگه بگم بهش نه چه بلایی سر خودش و زندگیش میاد دارم دپرس میشم شما میگین چیکار کنم؟
