یه ماجرایی پیش اومد یکسال قهر بودیم یعد یکسال سر یه موضوعی زنگ میزد ب من ک یهو اس دادم بله و فک کردم میشه از در درستی وارد شم و آشتی کنیم با اینکه اصلا دلم نمیخاس به خاطر همسرم.. ولی اون شروع به فحاشی کرد و کلی فحش ناجور داد منم طاقت نیاوردم برا اوین بار جوابش رو دادم الانم پر از حرصم...هی حرفای بد ب مادرش میزنم چیکار کنم چه رفتاری درسته .....
فقط یه دسته ازمادرشوهراخوبن اونم مادرشوهرایی هستن که پسراشون بدهستن ،دیگه این دسته مادرشوهراکاربه کاره عروس ندارن باهاش خوبن تایه وقت ول نکنه بره دوباره پسره الدنگشون بیفته گردنه مادره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
اره در جریان بود ما سر جنگی ک مادرش بینمون را انداخت شب قبلش کلی دعوا کرده بودیم و صبح گوشی و بردم بهش نشون دادم حرفای مادرش و چون دید من از لجم اسمشو ناجور تو گوشیم سیو کردم اسم خودشووو....لجش گرفت دیگ هیچ دفاعی ازم نکرد ....با این ک گفته نمیرم کاری باهاشون ندارم و فلان ولی باز امروز مثلا مادرش زنگ زد این سریع شمارشو پاک کرد الکیم ب من گف فلان دوستمه....منم مطمئن بودم مادرش بوده چون از طرز حرف زدنش فهمیدم ولی دروغ میگف دوستمه 🥺