بچه خواهرم یه بار هم دسشویی کرد هم گلاب به روتون بالا آورد هیچی مامانم جمع کرد گذاشت بالکن بعد از اینکه رفتن شست بچه هست دیگه
غر میزنه یبار بچم بالا اورد خیلی کم کلی غر زد انگار دست من بود بچم بالا اورد😑
دور ار جون اگر اینطور بشه مامانم سکته میگنه
بدا همین یکی دوباری شده و بهش نگفتم و کم بوده معلکم نبوده
یکی دوبار جیش کرد مریض شده بود مثلا تب داشت مامانم پوشکشو باز میکرد
هیچی مامانم خودش حلش کرد نزاشت من دست بزنم
مواظب بودم چنین چیزی پیش نیاد که برا مامانم زحمت نشه
ولی اگه اتفاق هم میوفتاد مامانم هیچی نمیگفت ومیگفت فدای سرش
یه بار جیش کرد مامانم نبود خودم فرشو ۶ متری بود شستم چیزی نگفت
یه بار دیگم یه بچه دیگم جیش کرد بازم چیزی نگفت🙈
بچس
برامون پیش اومد
دادیم بیرون شستن
در مواردی هم نشستیم تا چند وفت
مامانم خودمو بچه ارو ۲شقه میکنه
خیلی حساسه
والا پسر بزرگ من و پسر بزرگ آبجیم فرشای مامانمو با جیش شستن.
مامانم چیزی نمیگه فقط گاهی با خنده یاد آوری میکنه.
برا خودم پیش نیومده
برا زنداداشم پیش اومده چون دورن در سال یه بار میره خونه مادرش،بچش جیش نکرده بالا آورده،مادرش انقدر بداخلاقی کرده بعدشم سه روز باهاشون قهر کرده حرف نزده ،اینا جمع کردن برگشتن😐
بلاخره بچه اس دیگه . مگه خود ما کوچیک بودیم و اون مادرمون بود خرابکاری نمی کردیم ؟
والا مامانم خودش تشت و آب میاره و میشوره هیچی هم نمیگه
