مادر شوهر خواهر شوهرم اذیت میکنن بی احترامی مبکنن ولی اخرش باید بخاطر اینکه خانواده همسرتن کنار بیای و بسازی و وقتی به حرفای که زده شدرفتاری که داشتن فکر میکنم ازار میبینم مادر شوهر من حتی عروس رو محرمش نمیدونه حتی چیزی خونش گم میشه شک میکنه به من و در رفتارش مشخصه مثلا میریم مسافرت کیفشو میچسبونه به خودش خواهر شوهرمم بدتره.. به شوهرم گفتم میکه بدبینه دست خودش نیس باید بره مشاوره منی که حتی خونشونم میرم لباسامو نمیزارم اتاقشو میزارم داخل سالن روی مبل اصلا اتاق نمیرم........ خلاصه خیلی ازار دیدم ولی باید تحمل کرد حس میکنم کنار ادم های مریض دارم زندگی میکنم ولی همیشه میگم چرا من چرا هرچی گم میکنه فکرش سمت منه (اینم بگم همین یدونه عروسم)
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!