ما یک آقای خیلی مهربانی سر کوچه امون مغازه داشت از وقتی بچه بودم (همیشه بهش میگفتیم عمو) الان متاسفانه فوت کرده تو دوران مجردی یک خواستگار داشتم که اومده بودن خواستگاری خبرشم پیچیده بود
روز بعدش رفتم مغازه اون صاحب مغازه اوموقع ها حدودا ۶۰ سالش و اینا بود بعد کمی صحبت حرفمون کشید به ازدواج و اینا
بهم گفت از بچگی بزرگ شدنت دیدم و مقل دختر خودمی
به اکثرا دختر و پسرها این محله اینو گفتم به توام میگم
با کسی ازدواج کن که اگر یک کلیه احتیاج داشت
بدون فکر کردن بهش کلیه اتو بدی
یا کلیه احتیاج داشتی بدون فکر کردن کلیه اتو بدی..
با کسی ازدواج کن که مشکلی داشت باید دار و ندارت بفروشی بری زیر چادر زندگی کنی بدون یک لحظه فکر کردن حاضر باشی اینکارو کنی یا اونم حاضر باشه اینکارو برات کنه..
با کسی ازدواج کن که اگر مرگت اونو نجات بده برای مردن لحظه تعطلل نکنی و اونم برای تو همینطور..
منم گفتم عمو این چیزها مال تو فیلم هاست چنین عشق های وجود نداره مخصوصا این دور و زمونه...
بعدش گفت ؛ یک مثال ساده برات بزنم
تصمیمات زندگی مثل درس خواندن میمونه
درس که نخونی اون مدت اذیت نمیشی ،خوش میگذرونی،بیشتر تفریح میکنی ،با دوستات بیشتر وقت میگذرونی ، شب راحت میخوابی و صبح دیر بیدار..
اما درس خوندن همه اینا رو ازت میگیره ولی آخر مسیر چی میشه؟ اونی که درس نخونده میشه کارگر و کارمند ساده و...با اونیکه دکتر و مهندس میشه زندگیشون یکیه ؟
تو فداکاری و ازخودگذشتگی با شجاعتت برای درس خواندن تو را به رفاه و آسایش میرسونه
زندگیم همینطوره تصمیمات اشتباه در هر زمینه ای در زندگی در ابتدا وسوسه انگیزن ،راحتی دارن ،خوش گذرانی دارن ،وعده ها اما وعده ها پوچ دارن ..
اما مطمئن هیچ آدمی بدون از خودگذشتگی و فداکاری بدون شجاعت به سعادت و خوشبختی نمیرسه..
خدا هیچ وقت یک مرد همه چیز تموم بهت نمیده بگه بفرما عشق واقعی همه چیز تموم برو..
برای رسیدن به عشق واقعی باید شجاعت داشت از خودگذشتگی کرد عاقل بود و فداکاری کرد..از سختی نترسید
اکثر آدما یک روز از کنار اونیکه عشق واقعی بوده میگذرن و نمیبیننش چون جرأت فداکاری و از خودگذشتگی ندارن چون وسوسه مسیر ها اشتباه شدن و کور شدن
چون از سختی دیدن میترسن
سالها بعد ازدواج کردم طبق نصحیتش نبود انتخابم اما میفهمم چقدر درست میگفت
من بخاطر خودخواهیم بخاطر شجاع نبودنم بخاطر آدما اشتباه و سمی بخاطر عاقل نبودنم.. بخاطر راحتی و خوش گذرانی مسیر اشتباه بخاطر...،
از کنار کسی که واقعا عاشقم بود گذشتم
چون جرأت نداشتم از خودگذشتگی و فداکاری کنم
ولی یکی دیگه که مثل من بود و جراتش داشت اوایل فداکاری و ازخودگذشتگی کرد اوایل سختی دید اما الان به کجاها رسید و چقدر خوشبخته