دیروز تاپیک زدم .شوهر من تا پارسال یه مغازه داشت و یه پسر بچه ۱۳ساله اومد شاگردش شد .چهار ماه کار کرد و قرار شد آخر شهریور چهار تومن بهش بدیم ولی شوهرم ورشکست شد و مغازه رو جمع کرد .و پول اون بچه هم نداد .من حتی چند بار پول قرض کردم خودم بهش بدم ولی نزاشت و گفت واجب نیست .این وسط بابلی پسره هم دنبال آدرس جدید بود ولی ما که دیگه مغازه نداشتیم دلم واسه اون پسر بچه می‌سوخت تا اینکه دیروز که شوهرم خونه نبود زنگ زدم به بابای پسره گفتم برو به این آدرسی که بهت میدم خونه پدرشوهرمه .شوهر من فقط از باباش حساب می‌بره . شکایتشو ببر پیش باباش و پول بچتو بگیر .اما همش
اینو ک دیروزم گفتی چیز جدید بگو
اما همش میترسیدم که اسمی از من ببره .بهش گفتم اگه اسم منو بیاری زندگی واسم نمی‌مونه .من بخاطر بچه تو این کارو کردم توام راضی نشو بچه من آواره بشه .قسم خورد گفت بجون پسرم اسمی از شما نمیبرم
ا وای خب بعدش چی شد؟؟
بله
مگه پول کارگر خوردن داره
شوهرت چه بیشعوره
تابستونش رو گذاشته برا کار کردن اونموقع آخر یکی بخورش
چه خوب چقدر آدمه خوبی هستی احساس خوبی گرفتم😃
خب
خب بعدش
کار درستی کردی ولی کاش شوهر خودتو راضی میکردی بهش پولشو بده یا اگه داشتی خودت بهش میدادی
پول بچه کارگر خورده؟؟؟چه جراتی دارن مردم
منم بودم این کارو میکردم
چهار تومن بنظرم خیلی کمه
شوهرت ازش انگار بیگاری کشیده
آخرشم که اینجوری کرده
ولی بنظرم کارت درست نبود
شاید شوهرت بفهمه تویی و خیلی ناراحتی پیش بیاد براتون
امروز شوهرم که واسه ناهار اومد خونه خیییلی عصبانی بود گفت آره فلانی رفته در خونه بابام و میرم صورتشو میارم پایین .و میفهمم از کجا آدرس پیدا کرده
پول کارگر خوردن نداره اونم بچه:(
بهترین کاروکردی♥️🙂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز