2777
2789
عنوان

تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

| مشاهده متن کامل بحث + 1733927 بازدید | 90151 پست

منم دومین زایمانمه و پسفردا نوبت دکتر دارم۳۸ هفته و ۵ روز هستم پیاده روی دارم دم نوش تخم شوید و..میخورم گل مغربی میذارم دکترم گفتن ختم بارداری آخر ۳۹ هفته ست پسفردا نوبت دارم پیششون فوق العاده میترسم از اینکه نتونم طاقت بیارم درد معاینه تحریکی واقعا زیاد بود دوبار معاینه تحریکی شدم بار اول گفتن‌لگن عالیه ولی دهانه رحم سفته...یک سانت باز شدم بار دوم دوبار تحریک کردن ماما گفتن یک و نیم سانت باز هستم و بعد تحریک کردن 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

منم دومین زایمانمه و پسفردا نوبت دکتر دارم۳۸ هفته و ۵ روز هستم پیاده روی دارم دم نوش تخم شوید و..میخ ...

عزیزم

پزشک نمیتونه شما رو مجبور به زایمان در زمان مشخصی بکنه!

ربات نیستیم که با یه دکمه بچه از شکممون خارج شه!

زایمان یه روند هورمونی زمانبره

به بدنتون فرصت بدید هورمونای زایمانو ترشح کنه. خواستید واسه القا برید بذارید هفته ۴۰ تموم شه بعد..

تخم شوید واسه بعضیا خوب نیست

دمنوش چایی کوهی بخورید و دمنوش رازیانه. به صورت جدا

اگه به مقل ازرق دسترسی داشتید همین چن روز تهیه و فراوریش کنید . تزریقش خیلی کمک کننده س

مغربی رو هم حداقل شبی ۵ عدد ۱۰۰۰ میل به صورت عمیق شیاف کنید

تا زمان شروع پروسه زایمان دیگه نه به پزشک مراجعه کنید نه اجازه معاینه و تحریک بدید

حرکات بچه و فشارخون خودتونو چک کنید، نگران شدید برید بلوک زایمان ان اس تی بدید

عزیزم پزشک نمیتونه شما رو مجبور به زایمان در زمان مشخصی بکنه! ربات نیستیم که با یه دکمه بچه از شکم ...

من شهرستان هستم و تا محل زایمانم تقریبا یک و نیم ساعت تو راهم باید برم قم،نظر خودمم همینه که دردهام شروع بشه و بعد برم چون واقعا نمیخوام سزارین بشم ...چون شما تجربه داشتید پس بمونم تا شروع دردهام؟۵تا مغربی زیاد نیست؟

سلام خانوما کسی تا حالا با عرض معذرت انگل داشته( کرم اسکاریس وکرمک).علائمش چیه؟اگه تو بارداری انگل ب ...

سلام عزیزم

من شنیدم بیشتر بچه ها درگیرش میشن و یکی از علائمش خارشه

تست بدید مشخص میشه. انگل حین بارداری باید درمان بشه

بهترین درمان سنتی مصرف سرکه طبیعی و سیر به صورت ناشتاس

یا ترشی سیر با سرکه طبیعی

من شهرستان هستم و تا محل زایمانم تقریبا یک و نیم ساعت تو راهم باید برم قم،نظر خودمم همینه که دردهام ...


من که تهرانم روز زایمانم حدود ۱ ساعت تو راه بودم. اگه زمان ترافیک بود که بیشترم میشد

اجازه بدید ۴۰ هفته تون کامل شه. آخر ۳۹ بخواید زایمان کنید باید با القا و تزریق آمپول فشار زایمان کنید...که اینطور خیلی سخت میشه

اجازه بدید بدن پروسه طبیعی خودشو طی کنه. فقط مواظب حرکات بچه باشید

من شهرستان هستم و تا محل زایمانم تقریبا یک و نیم ساعت تو راهم باید برم قم،نظر خودمم همینه که دردهام ...

۵ عدد مغربی زیاد نیست. فقط عمیق شیاف شه

این چن روزم اینجا فعال باشید، سوالی داشتید بپرسید من یا دوستان راهنمایی کنیم

من که تهرانم روز زایمانم حدود ۱ ساعت تو راه بودیم. اگه زمان ترافیک بود که بیشترم میشد اجازه بدید ۴۰ ...

رستای عزیز من این تایپیک رو از سال ۹۸ دارم که دخترم رو باردار بودم،ولی متاسفانه با دکتر بدی همراه شدم و به بدترین شکل سزارین شدم و آسیب خیلی زیادی دیدم طوری که اگر ناخواسته باردار نمیشدم سر یه دونه میموندم..فکر میکردم شما دیگه توی سایت نیستید و آرزوم بود با شما صحبت کنم😊

خیلی خوشحالم که جوابمو دادید ان شاالله صبر میکنم تا دردام طبیعی شروع بشه

سلام عزیزم من شنیدم بیشتر بچه ها درگیرش میشن و یکی از علائمش خارشه تست بدید مشخص میشه. انگل حین با ...

همسرم متاسفانه الان یکساله درگیره.اینقدر دکتر وازمایش رفته اما بی فایده.تو آزمایش چیزی مشخص نشده.همشونم مبندازول وپی پردازیم میدم اما فایده نداره.من علائم خاصی ندارم،نمیدونم دارم یا نه،مینرسم اقدام کنم وباردار بشم،نمیدونم خطری برای جنین داره یا نه

از همون زمانی که این قانون تو مجلس تصویب شد و نخست وزیر رژیم صهیونیستی ابراز نگرانی کرد، سرانجام این ...


این مورد رو گل گفتی، موافقم باهات، پارسال یه کلیپ دیدم یه مهندس انقلابی بسیار معروف( اسمش خاطرم نیست می‌دونم عضو هیات علمی دانشگاه بود)، گروه ایشون موظف شده بودن برن سمت قصر شیرین که زلزله اومده بود اونجا برای مردمی که خونشون آوار شده تو همون زمین مجدد خونه بسازن، حدود یک ساعت جناب مهندس توی اون خونه ای که در حال ساخت بود صحبت میکرد می‌گفت این خونه دیوارهاش همه یک نوع دیوار پیش ساخته دانش بنیان هست که وسطش سیمان ریخته میشه ضد حریق و ضد زلزله و عایق هست و جالب این که می‌گفت فقققققط با ۵۰ ملیون ظرف ۳۰ روز این خانه آماده و تحویل صاحب خونه است، زیربنای خونه تقریبا ۱۲۰ متر بود + ۳۰ متر حیات. هزینه مصالح دانش بنیان ساخت این منازل میشد ۵۰ تومن و ظرف یک ماه آماده بود با بالاترین کیفیت. می‌گفت امان از مافیا امان از مافیا، زمین بدید دست ملت بگذارید خودشون خونه بسازند!



شما درست میگی این مورد هم مافیا بیداد میکنه، آپارتمان اصلن به نظر من برای ازدواج های سفید و هم خونه ها تدبیر شده، اصلن برای زندگی خانوادگی با روابط اسلامی و فرزند پروری و پر بچه بودن طراحی نشده! 

ما تو یزد، تو روستا، خونه ی پدری بنده و تمام خونه ها اینجوریه که تقریبا ۵۰۰ متر هست که نصفش حیات و حوض و باغچه و درخت، اون نصف که ساختمونه حداقل سه تا اتاق داره، یک اتاق ال مانند که بهش میگن اتاق پذیرایی! این اتاق تمیز و مرتب و فرش شده و پشتی داره فقط برا مهمون و مراسمات و مجالس باز میشه، تمام دیوارها تا جای پریز سنگ یا کاشی شده ( که بچه ها هر چقدرم دست زدند و مداد کشیدن همه با یه دستمال پاک میشه), آشپزخونه جداگانه است ، بزرگه، درب جداگانه داره، حمام دستشویی جداگانه است، رختکن داره بزرگه( یه زائو می‌خوان ببرن حمام همه جاشونه)، تو حیاط دستشویی جداگانه داره، گلخونه داره وسط هال، یه زیر زمین بزرگ داره جهت انباری، 

خلاصه بدون تشریفات و تزیینات یه خونه ی بزرگ کاملا ساده و تمیز....

حالا من تو این آپارتمان فسقلی که جای خوابمون، جای غذا خوردنمون، جای مهمون آومدنمون همه و همه کف هال فسقلیه،🤦 آشپزخونه ی فسقلی نه در داره نه حتی اپن داره  با چهار تا کابینت ، آخه کفش حتی چاه ندارن برا شستن،🤦

دیوارها تا پایین کج، الان یه نقطه ی سفید نداره تا زیر پریز، خوب نمیشه که هر ثانیه بچه رو زنجیر کنی نرو دست نزن دیوار خوراکی نخور مجسمه باش بشین ،🤦 خلاصه که منم ناااابود نااااابودم از آپارتمان نشینی، یعنی روزی نیست که من آه و حسرت از نهادم بلند نشه، دلم برا بچه ها میسوزه! تمام کودکی شون تو آپارتمان حروم شد،😭

منی که خودم تمام کودکیم کف باغ و جوی آب و زمین کشاورزی سپری شد...

دعا کنید مامانا ماهم زودتر ازین تهران بکنیم برگردیم روستای پدری بنده، تو رو خدا دعا کنید برامون، واقعا دیگه بسه هر چقدر غربت کشیدیم و اینجا بی کسی داشتیم....

این مورد رو گل گفتی، موافقم باهات، پارسال یه کلیپ دیدم یه مهندس انقلابی بسیار معروف( اسمش خاطرم نیست ...

الهی به حق امام زمان این نی نی جدید روزیشو باخودش بیاره برید جایی که دلتون خوش باشه خونتون وسیع باشه 🙏🙏🙏

جاری منم سومی رو که آورد از یه خونه ۶۰متری نقل مکان می کنن به یه ۱۳۰ متری...بهش میگفتم باورکن روزی این محمدحسینته

می دونی رفیق؟ انتظار نداشته باش خدا نیمه ی خالی لیوانت رو پر کنه،وقتی نیمه ای که بهت داده رو، ندیدی! خدا تو قرآن نگفته اگه شکر کنی نعمتت رو زیاد می کنم! گفته اگر شکر کنید شمارو بزرگ میکنم! آره راست میگه! باران رحمت الهی همیشه می باره این ظرف ماست که بزرگ و کوچیک میشه! اگه خدا ظرفت رو بزرگ کنه چقدددر خوب میشه؟؟ میتونی وقتی زیر بارون بودی، بیشتر از قطرات زیبای باران بهره ببری....آره رفیق جان چند بار اتفاق افتاده  ۹۹تا خدا بهت داده زوم کردی به اون یدونه ای که نداشتی؟؟  گفتی چقدر بدبختی؟؟  میدونی اگه نعمتات رو نبینی کم کم از دستشون میدی؟اصلا بگو ببینم چند مرتبه خدارو باتمام وجود به خاطر همین نعمتایی که پیش پاافتاده میدونی شکر کردی؟؟اصلا میدونی اجر شکر در برابر نعمت بیشتر از صبر بر بلاست؟ عزیزم دست از بد دیدن و کم و کاستی دیدن بردار، بزرگ کن ظرفت رو، خدای ما خدای فراوانی ها و نعمت هاست........................ای عهده دار مردم بی دست و پاحسین....

بچه ها من همه حرفاتون رو در مورد دولت و اینا قبول دارم. کارشکنی ها یکی دو تا نیست. ما هم تو شرایط سخت زندگی کردیم و دردودل زیاده. فقط به عنوان فردی که هم زندگی توی آپارتمان کوچیک هم توی خونه ویلایی بزرگ رو تجربه کرده میخوام یه نکته بهتون بگم. توی 3 سال اخیر سه تا خونمم ویلایی بودن و حیاط دار. 


خونه قبلیم بنا 115 متر بود و حیاط شاید 300 متر یا بیشتر. بچه ها کلی کیف میکردن. به زور از حیاط میاوردمشون خونه. چقدر لباس و دمپایی خراب کردن و چقدر سیاه شدن. حالا مهم نیست.   

اکثر روزا کوثر به بغل مجبور بودم چند بار پله هارو برم پایین و بیام بالا. در حیاط رو یبار قفل نمیکردم با وجود کلی تاکید یهویی بچه سر از اون ور خیابون و بغل سوپر مارکتی در می‌آورد.

خصوصا باقرم که اصلا نمیترسه. حالیش نیست. بچه 3و نیم ساله چی می‌فهمید آخه. 

خدا میدونه چقدرررر من اونجا استرس کشیدم. تمیز کردن حیاط که از تمیز کردن خونه به مراتب خیلیییی سخت تر بود. اونم اغلب باید شوهرم وقت می‌کرد و انجام می‌داد. کار من نبود. اگر نمی‌رسید مهمون میومد خدا میدونه با چه صحنه ای مواجه میشد. همیشه سوژه بودیم سر همین.

انگار بچه ها زمین رو حفاری میکردن. 

نمیدونید چقدر وسیله خونه رو توی حیاط خراب کردن. (در این شرایط سلول های عصبی من دچار زلزله میشدن گاهی یهو شوک میشدم نمیتونستم از جام تکون بخورم و فقط به بقایای اون وسیله نگاه میکردم بچه هام خرابکار نیستن ها. پشت همه این کارهاشون یه اندیشه ای از خلاقیت بود.) مثلا بدون اینکه من بفهمم هرچی توی بازی به کارشون میومد میبردن حیاط باهاش بازی میکردن. یکیش کنترل تلویزیونی که تازه خریده بودیم. چون بخش زیادی از حیاط برا باغ بود و خاکی بود سریع همه چیز خراب میشد. شستن راه پله خودش یه پروژه عظیم بود چون خاک هارو با خودشون میاوردن بالا. یه بند خم بودم روفرشی رو مرتب میکردم تا اون خاک ها به فرش نو، آسیب نزنه. خودشون هم چرک خالص   اگر بخوام ادامه بدم می‌فهمید برای آزادی عمل دادن تو این محیط ها، چقدر کوزت وار باید کار کنیم. ما که مث قدیمی ها همدلی اطرافیان رو نداریم. کمک حال نداریم. تازه خونه ما تازه ساخت و مدرن بود. از این جهت ذره ای سختی مضاعف برای من نداشت. 


همسایه ها هم هر روز یه قصه ای. 

یکیشون که بسیار پر حاشیه بود و اهل شکایت قضایی، یه بار چون پسر من ساعت 9 توی حیاط بود و داشت جین بازی کردن، آواز میخوند (نمیگم کارش درست بود. منم اصلا صبح ها نمیذاشتم برن حیاط با اینکه مخم رو میخوردن و کلی باهاشون جر و بحث داشتم اون روز بار اول بود اجازه دادم به دلایلی) خلاصه همسایه شروع کرد به توهین به بچم. با اینکه فاصلمون از نظر طولی بیش از 200 متر بود. منتها پسر من به ساختمون اونا نزدیک تر شده بود. منم روی توهین حساسم. به حدی اعصابم خورد شد قفل کرده بودم تا بحال کسی به بچم تو روم فحش نداده بود

اصلا داستان زیاد داشتیم. بچه های اون یکی همسایه ها بخاطر حیاط ما که آزادی عمل داده بودم، میومدن گاهی مجبور بودم 5،6 تا بچه رو یجا مدیریت کنم. غیر از کوثرم. 




واقعا حرف زیاده. شاید بگید مدیریتت ضعیف بوده. ولی اصلا اینطور نیست. چون برای هر کدوم از این چالش ها تا حد زیادی من و همسرم تلاش کردیم. بچه ها کیف میکردن اون بیچاره ای که له شد من بودم. 


الانم خونمون 130 متره. حیاط در اختیارمون نیست. 

ولی توی خونه همون قدر اعصابم بهم میریزه که توی خونه زیر 50 متر توی تهران اعصابم بهم می‌ریخت. بچه ها ببخشید شر بازیشون کمتر که هیچ چند برابر بیشتر میشه.

معتقدم ما فقط میتونیم شرایط زندگی بچه هارو بهبود بدیم. اگر منفعتی هست برای اوناست. و در آینده شاید برای ما

خودمون همواره والد هستیم و به سختی باید خودمون رو کنترل کنیم مقابل اینهمه فشار مسئولیت. منکه اینجا بدون حیاط خیلی راحتم. برنامه ریزی میکنیم یه روز در هفته مثلا میریم طبعیت میریم تفریح. خیلی بهتره اینجوری خودمم یه نفسی میکشم.



نمیگم خونه بزرگ منفعت نداره. نه بخدا. داره. خیلیم زیاده ولی اگر دنبال راحتی و آرامش و آسایش هستید اصلا فکر نکنید معجزه وار تو همچو خونه ای عایدتون میشه. اتفاقا چالش هایی داره که توی خونه های کوچیک نیست. برای اعصاب خورد، کافیه سه چهار تا بچه پشت هم داشته باشید  

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عمو بیچارم

itsworlds | 18 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز