من یک ساله نامزد کردم خیلی تو عذابم شوهرم هم میخاد یکسال بره دوره پولی دست و بالمون نیس موقعیت نیس عروسی کنیم میشه کمک کنید خونه مادر شوهرم که نمیتونم برم اذیت میشم چون مادرشوهرم آدم خوبی نیس آزارم میده خونه ما هم مثلا میخام بیام باشوهرم حرف بزنم تو اتاقم مامانم و بابام صداشون درمیاد که چرا رفتین اتاق و زشته امشب شوهرم شام اینجا بود اومدم باهاش حرف بزنم مامانم در اتاق و کوبید منو کشید جلو شوهرم بیرون گف بابات میگه چقدر سرتقی چرا رفتین تو اتاق چرا میرین زشته من چه غلطی بکنم خیلی داغونم