رفته بودیم خونه دوستم مامانش نمیذاشت دست به سیاه و سفید بزنه ،از بس کار نکرده بود یه در رو نمیتونست درست باز کنه که هوایه خنک بیاد تو مامانش سریع پاشد در و باز کرد گفت تو برو بشین دخترم،انقدر هوایه دخترشو داشت ،کاملا معلوم بود چقدر دوستش داره بهش حسودیم شد مامان من اصلا دوستم نداره ،تو خونه جوری باهام رفتار میکنه که حس کلفت و نوکر بهم دست میده کوچک ترین کار هارو هم نمیکنه همشون رو من باید انجام بدم هرشب از پا درد خوابم نمیبره از بس تو خونه اینو و اونور میدوم از ته دل به دوستم حسودی کردم که انقدر مامانش دوستش داره و هواشو داره خوشبحالش من از ۹سالگی حسرت محبت مادر به دلم موند
همیشه آخرش قشنگه ..پس اگر قشنگ نبود بدون آخرش نیست !!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چیبگم عزیزم نه اونجوری ن مثل مادر شما مادر من خودمون باشیم نمیزاره کاری کنم ولی میگ تو جمع چ زیاد کمک کردن زشته هم کمک نکردن کلا هرچیزی حدوسطش قشنگه دوست شما وابسته بار میاد و اصلا خوب نیس
عدس کوشولووووم ۱۴۰۳/۱/۱۴ ساعت ۵ صبح سقط شد 💔روزی که آزمایش دادم دکتر آزمایشگاه بهم گفت ی عدس کوشولووو تو شکممه منم اسم کاربریمو گذاشتم مامان عدس کوشولووو اما دیگه عدسم و ندارم 🥺💔
دوس داشتن که به کار نکردن و بلد نبودن نیست،ولی خب شاید تو واقعا به توجه مادرت نیاز داشته باشی،پادرد علت دیگه ای بجز کار کردن داره،احتمالا بخاطر اینکه توی سن رشد هستی ویتامین دی یا کلسیم یا آهن بدنت کم هست،برو دکتر یه ازمایش بده