اونا فکرمیکردن من به این زودیا زایمان نمیکنم..من ۳ ۴ ساعت روی توپ بودم اصلا بلند میشدم دردم خیلی شدیدتر میشد..واسه همین زود فول شدم ولی اونا نفهمیدن..بعد دکترمم که اومد واسه بخیه گفت تقصیر اونا بوده باید تند تند معاینه میکردن..چون از اخرین باری که معاینه کردن بیشتر از ۳ ساعت گذشته بود
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
افرین بعد ماماهه همش میگفت تو موقع درد ها صدات در نیومد الان چته همش گریه میکنی اینا که چیزی نیست
دقیقا من سر دومی بخیه های اولی که گوشت اورده بودن دکتر با قیچی گوشت و برید دقیقا..اینقدر وحشتناک بود که وقتی تموم شد بردنم تو اتاق فقط شروع کردم به گریه کردن...واقعا خیلی سخت بود..حالا همه بهم میگن یه پسریم باید بیاری اصلا من دیگه نمیتونم زایمان کنم فکرکردن بهش وحشتناکه
دقیقا من سر دومی بخیه های اولی که گوشت اورده بودن دکتر با قیچی گوشت و برید دقیقا..اینقدر وحشتناک بود ...
زایمان طبیعی شاید از نظر جسمی خوب باشه و راحت ولی زخمی که به روح و روان آدم میذاره قابل جبران نیست...
اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊
پس زایمان دومیت باید میفهمیدی ک نزدیکه یه جیغی میزدی ک اونا دیگه حواسشون بهت میبود
برای زایمان دومم که کلا از ۷ سانت بالا سرم بودن تا زایمان کردم..ولی اتفاقایی که افتاد به خاطر زایمان اولم بود که تا اخر دیگه این مشکلات و دارم..من برای زایمان اولم تجربه نداشتم ولی اونا باید میومدن معاینه میکردن نه تو یه اتاق دیگه با همدگیه مشغول خوش و بش باشن..بیمارستانم نیمه خصوصی بود