پنهان کاری از همسر کمکم کنید

بازار که با خودش میرم مثلا اون تو ماشینه من خریدامو میکنم با دوستام هم هیچ دورهمی ندارم قبلا داشتم ولی چون خوشش نمیومد قط ارتباط کردم من خانواده پدرم هم اینجورین واسم عادیه خودمم راحتم

اینم بگم که خانواده هامون به شدت مذهبین به خاطر همین برامون عادیه گلم 

قربونت برم نگفتم که ناراحت بشی گفتم که به خاطر مال دنیا و چیزای گذرا زندگیتو خراب نکنی و خدا اون روز رو نشون نده که تو زمین رو آسمون رو چنگ بزنی که آره من با دوستم خرید رفتم و اما اون فکر کنه بهش خیانت کردی چون پنهون کاری و دروغ بوده .خدا همیشه داره میبینت بدون همه چیز درست میشه به امید خدا

حتما بخون عزیزم، تو قابلیت مثبت ترین تغییرات رو داری🌱

ما وقتی میتونیم خوب دیگران رو تغییر بدیم که خودمون یه سری ویژگی های خاص داشته باشیم، مثلا عزت نفس ووو

بعضیا گفتن سعی کن اعتماد شوهرتو جلب کنی، ولی به نظر من اون اعتماد داره منتهی این باور رو داره که صدرصد زنی که مثلا بازار میره زن بدیه وووو خودتم دلیلشو گفتی تو خانواده ای بزرگ شده که کلا طرز فکرشون اینه، البته بعضی از مردام به خاطر پست و نامرد و احمق بودن این حرفارو میزنن و این افکار رو دارن بعضیام خودشون خیلی لا.شین و مریض شدن 

بعضیام همه این دلیل ها وووو 

این طرز فکرش عمیقه و عوض کردنش خیلی سخته خیلی باید وقت و انرژی بزاری اولین گام هم اینه که خودت با عزت نفس شی و حالت خوب شه 

وقتی با عزت نفس شی و حالت خوب شه اون وقت عاقلانه و منطقی فکر میکنی و تصمیم میگیری که بمونی و تغییرش بدی ارزششو داره یا نه بری و مجردی زندگیتو بسازی و بعدا دوباره ازدواج کنی 

همچین ادمایی خیلی داغونن، هیچ مغزی ندارن هنوز به درک و فهم این جمله نرسیدن که تعهد و وفاداری و خطا نکردنی که به خاطر محدویت باشه هیچ ارزشی نداره، وفادار و متعهد واقعی کسیه که بتونه و موقعیت خیانت داشته باشه ولی خودش نخواد، هرچند کسایی که محدودن و میخوان خطایی کنن از هر طریقی کار خودشونو میکنن و وقتی حرف آدمای محدود رو گوش میدیم می‌بینیم که از راه هایی کار خودشونو کردن که به عقل جن هم نمیرسه

تویی که با وجود محدودیت اهل چیزی نیستی یعنی واقعا آدم درستی هستی، چون گاهی محدودیت آدمارو عوض و عوضی میکنه و متاسفانه ضربه های بدی به خودشون میزنن.

اینکه میگی شوهرت از لحاظ محبت بهت خوبه، یعنی یا ذاتا اونقدر بد نیست، فقط عاقل نیست، یا اینو هم تو خانوادش یاد گرفته. پدرش چطوریه از لحاظ محبت؟ مادرش و اگه خواهر داره اونا چطورن اونا این خفت رو پذیرفتن و به مرداشون حق میدن؟ یا مثل تو هستن؟

کلا تا وقتی که تغییر نکردی کاری نکن 

بزار بفهمی چی به چیه خودتو شوهرتو بیشتر بشناسی بعد تصمیم بگیر به موندن و تغییر دادنش یا طلاق 

تو حتی اگه بخوای جدا هم شی باز نیاز به این تغییرات داری، ممکنه جدا شی بعد از لحاظ روحی طوری ضعیف شی که پشیمون شی انگیزه کار کردنت از بین بره وووو 

یا ممکنه خواستگار هایی داشته باشی که اونا هم عیب های خودشونو داشته باشن و تو فکر کنی که نمیتونی درستشون کنی یا کنار بیای، یا فکر کنی که چون طلاق گرفتی و دوباره برگشتی به اون خونه و خانواده داغون باید به هر قیمتی دوباره ازدواج کنی 

درحالی که اگه الان تغییر کنی، اون موقع بدونی که فلان عیب قابل حله و تو از پسش بر میای 

به نظرم بعد تغییرات خودت، حتی اگه به این نتیجه رسیدی که جدا شی، باز یه کم رو تغییر شوهرت کار کن تا تجربه شه برات

بعد عزیزم خیلی وقتا وقتی کسی خودش تغییر میکنه ناخودآگاه رو بقیه هم یه تاثیراتی میزاره و برخورد اونا هم باهاش عوض میشه و بهتر میشه 

مثلا کسی که خودشو دوست نداره و بقیه هم دوسش ندارن وقتی تغییر میکنه و به خودش علاقه پیدا میکنه، جدا از کارایی که میکنه و کارایی که دیگه نمیکنه، برا تغییر رفتار بقیه باهاش، جدا از اینا، ناخودآگاه برخورد بقیه هم باهاش بهتر پیشه و بهش علاقه پیدا میکنن، یه دلیلش اینه که تا اون موقع تمرکزش رو دوست نداشتن خودش بوده، ولی از اون به بعد تمرکز گذاشته رو دوست داشتن خودش

یه چیز دیگه، شکاک و بدبین بودن برا مردا یکی از بدترین ویژگی هاییه که یه مرد میتونه داشته باشه، من مجردم و پدرم هم خداروشکر اصلا همچین آدمی نیست، ولی حتی وقتی جایی میبینم یا میشنوم مردی اینطوره خیلی برام نفرت انگیز و غیرقابل تحمله، و میدونم واقعا سخته برات، ولی به هر حال با تمام این عیب ها و این عیب بزرگ شوهرت، خداروشکر شوهرت یه ویژگی خوب داره اونم اینه که از لحاظ محبت برات کم نمیزاره، بیا یه مدت خیلی رو این ویژگی تمرکز کن، رو خوبیش تمرکز کن تا خوبی هاش بیشتر شن و بدی هاش کمرنگ 

من نمیدونم ایا واقعا خوب و کافی بهت محبت میکنه یا چون تو کمبود محبت داری فکر میکنی خوبه، ولی به هر حال تو راضی، بیا یه مدت رو همین خوبیش خیلی تمرکز کن

بعضی وقتا باید از موقعیتی که داریم راضی باشیم تا از اون موقعیت خلاص شیم 

خیلییییی سخته، ولی اگه کسی بتونه اینو عملی کنه احتمال اینکه از اون موقعیت خلاص شه خیلی زیاده 

مثلا تو از اینکه شوهرت نمیزاره بری بیرون ناراضی 

چطور همچین چیز سخت و تلخی رو هضم کنی تا از این موقعیت خلاص شی؟ 

خب تو توو خونه ای باید از توی خونه بودن لذت ببری 

خونه جای خودشو داره بیرون هم جای خودش و واقعا هیچ کدوم نمیتونن کمبود اون یکی رو جبران کنن 

ولی تو الان باید فعلا تمرکز بزاری رو شاد بودن تو خونه 

چند تا پیشنهاد برات دارم 

همین گوشی که دستته خیلی عالیه

مثلا تو دلت میخواد بری کلاس رقص ولی نمیتونی، ولی تو همین خونه میتونی کلی کلیپ رقص ببینی و باهاشون تمرین کنی..میدونم کلاس رقص و تمرین با مربی چیز دیگس 

ولی قرار شد تو توو خونه و با همین امکانات کم هم شاد شی، تا چند وقت دیگه از این موقعیت خلاص شی

راستی اینستا داری؟ یا برا گوشی هم محدودت کرده؟ 

اینستا و حتی روبیکا هم نداشته باشی، گوگل هست و خوبه 

خلاصه داشتم میگفتم اگه اهل رقص هستی، رقص ببین و تمرین کن 

غذا و خوراکی های جدید که بلد نیستی و درست نکردی، بهش بگو موادشونو برات بخره و درست کنی

نت صبحگاهی یا شبانه بگیر چون ارزون تره 

زبان جدید یاد بگیر، هر زبانی که دوست داری

فیلم و سریال دانلود کن ببین، منظورم چرت و پرت های منفی نیست اینایی که زندگی رو کلا تلخ و بد نشون میدن ووو 

یا فقط خونه و زندگی های آنچنانی، یا مثلا فیلم های چرت ترکی که فقط خیانت خیانت

کتاب بخون، کتاب صوتی و پادکست گوش بده 

میتونی وقتی داری غذا درست میکنی یا خونه تمیز میکنی هم گوش بدی بهشون، اطلاعات عمومیت رو زیاد کن مثلا زندگینامه افراد معروف رو بخون

کلیپ آرایشگری ببین حتی اگه مدل و لوازم ارایشی نداری برا تمرین اشکال نداره 

برو تو کانال و سایت هایی که مثلا میگن به چه هیکل یا رنگ پوست یا چی چه رنگی چه مدلی ووو میاد 

ورزش، با طنابی، بارفیکسی، هرچی، اگه نداری هم بخر 

اگه اهل خوندن تاپیک های مادرشوهر و خانواده شوهر و خیانت و چیزای الکی هستی، دیگه نخون، حیف وقت و اعصابت 

و چیزای دیگه که من الان به ذهنم نمیرسه

حتی نمیزاره دوستات بیان خونت؟ خودتون دوتایی تفریح میرید؟ خیلی ملایم و با مهربونی بهش بگو دوتایی تفریح برید بیشتر، بگو نیاز داری اینطوری افسرده میشی وو، بعد مثلا بگو برید کوه و دشت و جاهای خلوت (چون گفتی گیر میده چرا اونجارو نگاه کردی لباست کج شد ووو) 

بعد اگه خسیس نیست که هیچ اگه هست و مثلا گفت من فلان وسیله رو نمیخرم، دوباره با مهربونی بهش بگو فقط تو خونه ای اذیت میشی و با مهربونی و با سیاست راضیش کن که بخره در حد توانش البته ها، نه که بیشتر از توانش بخوای خرج کنه...بعد گفتی به خوراکی های کافه علاقه داری، بگو وسایل و مواد کیک و شیرینی هم بخره...تمرین کن، خوب درست کن، فیلم ببین یاد بگیر خودت درست کن، بعد اگه این کار جوابه، مثلا درست کن بگو ببرید برا مثلا خونه مامانش اگرم پررو تر میشه که هیچ