پشیمونی و حسرت های یک مادر

اولا شوخی بود بابت قرابت دوما من نه بجنوردیم نه بجنوردم

واااای چقدر نزدیک به هم هستن من دخترام نزدیک سه سال فاصله دارن واقعا سخت بود بزرگ کردنشون شماکه آنقدر نزدیک به همن. سعی کن از کسی کمک بگیری و یه وقتایی استراحت کنی خودتم حتما بخاطر شیردهی و حاملگی پشت هم حسابی ضعیف شدی به تغذیه ت برس که بتونی از پسشون بر بیای خدا بهتون قوت و سلامتی بده ان شاالله این دوران هم میگذره

فقط یه چی خواست باشه به بزرگه بخاطر کوچیکه ظلم نکنی که بعدها عذاب وجدانش ادمو دیوونه میکنه

متاسفانه کسی نزدیکم نیست لااقل یک ساعت نگه داری کنه ازشون 

عزیزم چقدر کوچولو هستن  

بازی های مشترک با حضور پدر یا مادر راه درمانشه 

و اینکه حواستون باشه به صورت اتفاقی به یکیشون توجه یا برعکس تذکر بیش از حد داده نشه

و اینکه گاهی بزارین خودشون مشکلشون رو با هم حل کنن

شما گاهی پیشنهاد بدین

والله جوونارو تو خیابون میبینم پدر و مادرها رو دارن دق میدن وضعیت مملکت هم که نور الانور میگم چرا یه بچه ی دیگه رو بدبخت کنیم خوب همینو خوب بزرگ کنیم بزرگم شدن نرن یکی دیگه رو بدبخت کنن بتونن خوشبخت کنن بچه ی مردم رو

یعنی اصلا نمیشه به کوچیکه نگاه کرد یاصداش کرد بزرگه سریع اعتراض میکنه و مدام توخونه همش میگه مامان مامان 

احساس میکنم کوچیکه بدنیااومده اخلاق پسرم خیلی بدشده چون دائم میگم نکن بشین نزن آخرم که حوصله نداشته باشم میزنم 

وقتی کوچیکه دنیا اومد باید بیشتر توجه رو به بزرگه می‌دادی چون لجبازی میکنن برای بیشتر دیده شدن اگه همسرتون وقت دارن و همراهن ازشون کمک بگیر

اونم صبح زودمیره شب میاد فقط زمانیکه تعطیلات باشه خونه باشه من یه نفس میکشم 

خوب نزن

یه سال دیگه تحمل کن یکم اوضاع بهتر میشه البته خب این دعوا و درگیری بین بچه ها که تااااهمیشه هست ولی بزرگ تر بشن بهتر میشن

اون دوره با این دوره فرق داره اون دوره بچه ها خودشون بزرگ میشدن الان بچه ها نه شغل  دارن نه آینده نه امید نه خونه چطوری ۳ تا آوردی تامینن یا سپردی به بزرگی خدا

اره والا. شوهر خودم تکه . میگه اینطور بهتره 

منم میخوام صدمو براش بذارم 

بهترین چیزارو‌براش مهیا کنم 

والله اکثر آدم ها و بزرگترها الان سر ارث و میراث دعوا دارند و دارن همو میکشن به قول خواهرم خواهر و برداری رو تازه موقع ارث میشناسی