شاید طولانی باشه ولی بخدا ماجرای تلخیه
خانوما من شوهرم زیاد جر بحثی میشیم منم سریع عصبانی میشم تا میگ برو میرم ایندفعه هم رفتم
خیلی درگیر لفظی شدن شوهرم و داداشم ب کتکم رسیدن نذاشتن دور اطرافیان کلی هر دو خانواده تو روی هم روشون باز شد و منم شرایط جداییم صفره هرکس میبینم میگ بابا تحمل کن فحش هم داد بزن جاده علی چپ ،بیخیال شو، مگ فحش میره پیش پدر مادرت من بچه طلاقم ب شدت شکست خوردم یه بچه هم دارم میترسم اونم بچه طلاق شه خیلییی پدرم از بچگی باهام لج داشت اذیتم میکرد ازدواجم کردم مدام زندگیم خراب میکرد بخاطر لج طلاق مادرم دق دلیش رو من زندگیم خالی میکرد اگر بهتون بگم چقد من کتک خوردم جلو شوهرم تو نامزدی و چه خفت کشیدم گریه میکنین فقط بدونین پدری نکرد برام انگ هم بهم زد...ابروم تو خانواده و فامیلا همسرم برد و ازم باج میگرفت تا حرفی نزنه بهشون و میگفت تو بچه من نیستی دوست ندارم
ادامه..