سلام بچه ها
من 5 سالی میشه گفت افسردگی داشتم به خاطر شرایط زندگیم
همه فکرم شده پر از افکار منفی راجع به ایندم ازدواجم درسم و اینا
شده فکراتون واقعی شه؟
اره حس میکنم به هدفم نمیرسم حس میکنم رابطم اشتباهه تهش جداییه حس میکنم ازدواج غلط میکنم
زندگی بهم فهموند به چیزی که بهش امید ندارم بیشتر امیدوار باشم تا اونی که بهش امید دارم.
بله همیشه ترس از دست دادن شوهرمو داشتم بالاخره ترس از دست دادن وقتی بهش فکر کنی میشه فکر منفی و واقعا هم شد برا همین همیشه از چیزی ک ترسشو داشته باشی خیلی خیلی زود میاد سراغت برا همینه میگن ب هرچی فکر کنی قانون طبیعت همون فکر در زندگیت شکل میگیره و اتفاق میفته و بهتره همیشه ب چیزای خوب و مثبت و روشن فکر کنید
خواهش عزیزم. تو رو خدا تمرین کن عادت کنی همیشه ب اتفاقات خوب فکر کنی باور کن از وقتی اینجوری فکر میکنم اتفاقات خوبم برام میفته و همین طور حس ششم رو تقویت میکنی شاید باورت نشه این شوهر دومم گاهی ازم می‌ترسه انقدر ک حس ششم قوی و دقیق هست آینده نزدیک و دور رو قشنگ میبینم و وقتی آینده نزدیک همونطوری ک حس ششم میگ و اتفاق میفته رو با چشاش میبینه همش میگ نکنه تو فرشته ای در لباس انسان😅🤣
اره شد و فهمیدم فکر منفی نبوده به دلم افتاده بود اون اتفاق
اره واقعا من خودمم معمولا وقتی یه چی بیوفتع تو سرم هر چقدرم بخوام.به یچی دیگه فکر کنم هی دلم.میگه نه احتمال اون.یکی بیشتره معمولا هم همون میشه حالا اسمش حس شیشم یا هر چی که هست
سر این داستان خیلی نگرانم
من 5 سالو با این افکار زندگی کردم رمانایی که میخوندمم بی تاثیر نبودن تو این قضیه
خداروشکر که الان حالت بهتره
ا
چند وقته رو افکارت کار میکنی؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز