من در حال جدایی هستم دوهفته بود میخواستم برم دنبال پسرم بهانه میاوردن مسافرتیم ....بعد دیشب باز گفتم دلرم میام ببرمش گفتن مریضه
من گفتم حتی اگه مریض هم باشه خودم داروهاشو میدم باید بیام ببرمش دیگه تحملم تموم شده...
بعد همزمان دیدم از گروه مهد کودک پسرگ حذفم کردن رفتم مهد کودکش بمرسم چرا از گروه حذفم کردین...
گفتن پدرش گفته شهریه رو من میدم حق ندارین زنمو تو گروه نگه دارین...
بعد وقتی داشتم باهاشون صحبت میکردم دیدم مادر شوهرم پسرمو اوردن مهد کودک
گفتم عههه پس میگفتین مریضه که!! خلاصه قرار شد بعد مهد با خودم ببرمش دیدم تو این سرما و نم بارون به بچه تیشرت و شلوار خونگی با دمپایی پوشاندن..
زنگ زدم شوهرم گفتم به مادرت بگو یه دست لباس گرم بیرونی دم در حیاط بذاره من برم بردارم ،قبول کرد....
مهد تموم شد رفتم لباسو بردارم دیدم لباسی نذاشتن بعد بچه رو فرستادم داخل گفتم برو پلاستیکو ازمامان جون بگیر بیار....
هستین بقیشو بگم؟