2777
2789

مثلا من ی بار داشتم جلو اینه واسه خودم ادا در میاوردم و حرف میزدم دیدم دختر خاله ام داره هاج و واج نگام میکنه خخخ متوجه اومدنش نشده بودم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2803

من یبار خونه خالم اینا بودیم من رفتم تو ی اتاق ک کسی نبود و شروع کردن بندری رقصیدن هی خودمو میلرزوندم بعد دیدم شوهر خالم هاج و واج داره نگام میکنه از پشت در😎😅

صدا میکنم ” تو ” را! این ” جانی ” که میگویی، جانم را میگیرد! نزن این حرف ها را! دل من جنبه ندارد...
یه بار داشتم به شوهرم فحش میدادم پیش مامانم.دیدم مامانم هی اشاره میکنه نگاه کردم دیدم شوهرم تازه رسی ...

خخخخخخخ خیلی باحالی

حس بدی ندا ری از این کار؟؟؟؟ که جلپی کس دیگه ای بهش فحش بدی؟؟؟؟؟

فک میکنم اگه یه روز اینکارو بکنم خودم خیلی کساد و خراب میشم

رویا هستم ولی نمیشه اسم کاربریمو تغییر بدم

آهان.یه بار تو تلویزیون تظاهرات خارجکیا رو نشون میداد که میگفتن free free felestina یعنی آزاد آزاد فلسطین..یه همچین چیزی.

منم جو گیر شدم بلند با لهجه خاجکیا اینک تکرار میکردم.بعد دیدم بابام تو در وایستاده اینطوریه😯😯😯😯

رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذُرّیَّهً طَیِّبه اِنَّکَ سَمیعُ الدُعا رَبِّ  لا تَذِرنی فَرداً وَ اَنتَ خَیرُالوارِثینبگو آآآمییین

من تازه عقد کرده بودم خونهء عمم دعوت بودیم با دختر عمم تو اتاق بودیم یهو نمیدونم چی شد آهنگِ حلیمهء سندی پلی شد😐

هیچی ما هم که عشقِ سندی شروع کردیم بندری 

فکر کن میرفتیم عقب و میومدیم جلو سینه به سینه میلرزوندیم💃💃

خانمی که شما باشین یه آن دیدیم همسرم و پسر عمم و شوهر عمم و بابام دمِ در واستادن😨

من😭

دختر عمم😵

همسرم😂

بابام😠

شوهر عمم😒

پسر عمم😄


2804

یبارم پسرعمم تو اتاقش خواب بود و منم کیفم تو اون اتاق بود رفتم بردارم اروم رفتم ک بیدار نشه یهو گف زارررت 😑 منم دویدم ک زود بیانم بیرون نفهمه من شنیدم اما پام گیر کرد ب سیمی ک ب کامپیوتر وصل بود موس افتاد من خوردم زمین گلدون رو میز چپه شد و پسر عمه پاشد نشست ..بیچاره حتما فک کرد بخاطر گ و ز ش همه چی منفجر شد ..بهم سلام دادیم و من رفتم بیرون خخخخ

صدا میکنم ” تو ” را! این ” جانی ” که میگویی، جانم را میگیرد! نزن این حرف ها را! دل من جنبه ندارد...

آره ی بار جایی که کار میکردم سه تا پله آخرو به این هوا که صندلیای انتظار خالیه یکسره پریدم پایین،با اون صدا همه برگشتن نگاه کردن،از شانسم کلی آدم نشسته بود😩از اون بدتر رفتم از جلوی منشی رد بشم شروع کرد سلام و علیک و فلان دیگه کلا آبرو واسم نموند هرکس هم که نمیدونست فهمید من از پرسنل هستم .هیچی دیگه از اون به بعد مثل انسان از پله میام پایین😆😃

یبارم پسرعمم تو اتاقش خواب بود و منم کیفم تو اون اتاق بود رفتم بردارم اروم رفتم ک بیدار نشه یهو گف ز ...

😂😂😂😂وای شیدا خیلی باحال بود

❤زیباترین پازل دنیا وقتی است که ... فاصله انگشتانم با انگشتانت پر میشود ❤

یه بار عروسی دختر خالم بود 

نزدیکای عروسی که همه رفته بودن تو سالن من تو آرایشگاه یادم افتاد دوربینمو تو خونه خالم جا گذاشتم 

موقع برگشت از آرایشگاه به داداشم گفتم منو جلو خونه خاله اینا پیاده کن دوربینو بردارم 

خونه خالم اینا هیچ کس نبود همه رفته بودن سالن و من درو با کلید باز کردم رفتم تو 

تو پذیرایی خودمو تو آیینه دیدم خیلی جیگر شده بودم 

جلو آینه چند تا عشوه اومدم داشتم واسه خودم قر و رقص میومدم یهو شوهر خالم که خیلی باهاش رودروایسی دارم اومد بهم شاباش داد      

یعنی آب شدممممممممممممممم از خجالت 

من فکر نمیکردم کسی خونه باشه  

من مثل شاطر نونوا دارم تند تند تایپ میکنم شما اصله کاریو ول کردی داری امضامو میخونی?  
2805
یبارم پسرعمم تو اتاقش خواب بود و منم کیفم تو اون اتاق بود رفتم بردارم اروم رفتم ک بیدار نشه یهو گف ز ...

😮😮😂😂😂😂😂

تو نيم ديگر من نيستي تمام مني ....👨‍👩‍👧♥️ 

داشتم شلوارمو عوض میکردم و شورتمو بررسی میکردم یه دفعه از لای در با پدرشوهرم چشم تو چشم شدم.نه اون من میدونست که من خونم نه من😂

تهمت مثل ذغال است..اگر نسوزاند سیاه میکند😑
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز