من فلشم نزدیک ۴۰ تا فیلم خانوادگی یا از خودم توش دارم دیشب تو کیفم بوده نمیدونم تو تالار یا دم خونه افتاده کجا افتاده کلی هم پیگیرم به نظر شما چی بسرش اومده دست یکی بیوفته چی صاحب تالار میگه ما فلشی ندیدیم😭
جلوی مغازه ایی کوافتاده بود رفتم گفتم اگر کسی فلشی گم کرده بود شمارمو دادم گفتم اومد دنبالش دست منه
کسی نیومد دنبالش بعد ی مدت پاک کردم خود فلشو استفاده کردم
عزیزای دلم تاپیک ، پادکست ، کتاب در باره ی کنترل خشم اگر میشناسین بهم بگید ممنونتون میشم 😄همونطور که از اسم کاربریم مشخصه اسمم هستی هست😁 (اسممو خیلی دوست دارم بابام انتخابش کرده) یک دختر مجردم مشغول تحصیل و تلاش برای اینده 😁 یک گل دیفن باخیا دارم ک خیلی دوستش دارم( درحال حاضر ۱۲ تا برگ داره انشالله ک درخت میشه بچم😉) برای همگی یک زندگی سرشار از حس خوب و سلامتی و خوشی ارزو میکنم شمام اگر امضامو خوندین یک ارزوی قشنگ برام بکنید اگر تونستید به خودمم بگید چه ارزویی کردید😁 ( من یک دختر مجردم اون تاپیک شوهر بیشعور مربوط به یک کاربر دیگست) اگر جایی خواستید درد و دل کنین و کسی نبود منو تگم کنین من هستم🙈
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و پای ضربدری دارید *قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید* .
همیشه تو همه امور خودم رو میزارم جای طرف ، همونطور که دلم میخواد و دوست دارم ، همونجور رفتار میکنم...
کوچک ترید ! از آن که مرا زیر و رو کنید ! حتی اگر هرآنچه که دارید، رو کنید! کوچک ترید از آن که بدانید، من کی ام، از "کوه ها" نام مرا پرس و جو کنید! . ای بادهای سرد و مخالف،" منم درخت "! باید که ریشه های مرا جستجو کنید ! ای بادهای سرد و مخالف؛ من ایستاده ام!! این سینه ام ! که خنجرتان را فرو کنید.! بر من مباد ، تیغ شما زخمی ام کند؛ شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید.......
احمقها به همین راحتی اداره میشونداستالین دیکتاتور روسیهً ،خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند. پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی میافتد" او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانههای گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود میکشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب میکرد و قدم به قدم همراه او بود!!استالین گفت:مشاهده میکنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من میآید احمقها به همین راحتی اداره میشوند!