عزیزم اولویت هر کسی فرق میکنه
من هدفم و اولین اولویتم تو زندگی ماشین بود یک ماشین ابرومندانه و سالم
بدون ماشین برام واقعا عذاب آوره، یکی از مستاجری عذاب میکشه یکی از بی ماشینی ، یکی از محل زندگیش ک دوست داره محله شو عوض کنه ووو
برای همین میگم اولویت ها فرق مبکنه
اینجا نمیشه مسائل رو زیاد بازش کرد و ریز توضیح داد
شما خودت هم میگی با اسنپ و آژانس جایی میرفتیم
خوب اینجوری که خیلیم عالیه عزیزم
منم اگه با اسنپ و با آژانس تفریحمو میکردم یک درصد عذابه توی این 5 سال رو نمیکشیدم
ولی همسر من بقول کاربر ثروتمند ( اگه اسمشو اشتباه نکنم)
یک هزاری برای اسنپ نمیده
ایشونم میگه برام زور داره پولی که به سختی دارم در میارم رو کرایه ماشین بدم
اسنپم قبلا هزینه هاش خوب بود
الان یک مسیر 5 دقیقه ای رو میزنه 90 تومن 100 تومن
یک مسیر 10 دقیقه ای رو شایدم کمتر اسنپ گرفتیم زد 185
یعنی بری و برگردی حدود 370 باید هزینه کنی
همسرمم گفت کنسلش کن🤦😅
هرجا میریم با اتوبوس یا مترو (اونم فقط جاهای واحب)
تفریح هم کلا با همسرم تعطیل ، میگه تا ماشین نخرم تفریح بهم نمیچسبه 🤦
تابستونا مگه خودم دخترم پارک شهر بازی جایی ببرمش
عروسی باغ تالار جایی میخوایم بریمم غریبه هارو کنسل میکنیم
آشناهایی که واجبه رو هم از این طرف اسنپ میگیرم
برگشتنی هم اگه خود تالار آژانس داشته باشه میگیریم
وگرنه یکساعت مونده به تموم شدن عروسی، باید اینقدر اسنپ بزنیم تا یکی قبول کنه
کسی هم قبول نکنه مجبوریم زنگ بزنیم آشنای همسرم
ایشون تاکسی دارن و گاهی شبانه کار میکنه مسافر میبره شهرستان و میاره
چهار پنج باری بوده شایدم بیشتر توی این مدت ک ، مجبورا زنگ زدیم ایشون
ایشونم شانس ما هردفعه مسافر داشت منتظر میموندیم تااا که بیاد
اگه بهت بگم یکی دوساعت بعد از عروسی انتظار میکشیدم دروغ نگفتم
چندبار هم خیلی موندیم که این آشنای همسرمم مسافر برده شهرستان و نتونسته بیاد، ناچارا زنگ زدیم ب برادرم
خدا عمر باعزت بده بهش خیلی کمکمون کرد تو این مدت
ماچون از اولم ماشین زیر پامون بود، برام خیلی سخت بود
حالا شاید از نظر شما سخت نباشه
و اینم اضافه کنم چون توی پیامت میگی اطرافیان لطف داشتن😅
بله عزیزم
اما اونا خواهر برادر همسرم هستن، مگه داریم از خواهر برادر عزیز تر؟
حالا داماد خانواده هیچی
یعنی برادرای شوهرم یک ذره غیرت ندارن بگن ک زن داداشمون ارایش کرده و این وقت شب یکساعت منتتظر آژانس نشینه و یک تعارف کوچیک بهمون بزنن که بیاید تا یک آبادی برسونمتون
از اونطرف خودتون یک ماشین بگیرین و برین خونتون
اطرافیان لطف دارن
ولی چطور وقتی که ما ماشین داشتیم دم به دقیقه دورمون میچرخیدن
شب خواب بودیم ساعت 2 ، 3 صبح میدیم گوشی مون داره زنگ میخوره، نگاه میکردم میدیدم برادرشوهرمه
همسرم جواب میداد، میگفت داداش سریع خودتو برسون ک ماشینم توی راه خراب شده، ماشینم رو بکسل کن تا جلوی در خونم
یا شب یهوو زنگ میزدن میگفتن ما فلان جا گیر کردیم
یا میگفتن بنزین تموم کردیم و..
دقیق حرفاشون رو یادم نیست😅
ولی برای هرکدومشون همسرم بالای دوسه بار از خوابش زد یا از کارش زد که بره کار خواهر برادراشو راه بندازه
هر مهمونی عروسی و هر جایی میرفتیمم، خیلی شده ک ب من یا همسرم بکن ما وسیله نداریم با شما میایم
ما یکباااار نگفتیم نه
اتفاقا خیلی با خوش رویی رفتار کردیم باهاشون
یا اگه هرکدومشون ماشین نداشتن، بدون اینکه خودشون چیزی بگن، ما بهشون میگفتیم
بیاین با ما
حتی وقتی تعارف میزدیم ک بیاین با ما، میگفتن نه ما نمیایم شما اذیت میشین اینجوری و..
میگفتیم نه بابا، اتفاقا تعدادمون هرچه بیشتر باشه بیشتر خوش میگذره
راهمون طولانیه، دور هم صحبت میکنیم میخندیم
تازه بعدشم ک حرف بی ماشینی و اینا میشد
یه تشکر خشک و خالی هم نمیکردن ک هیچ
میگفتن خواهر برادر بدرد همین روزا میخورن دیگه
چطور اونا توقع داشتن و میگفتن خواهر برداریم
وظیفه خواهر برادری تونو بجا میارین
ولی ما نباید توقع داشته باشیم ازشون
ادم اگه از خانوادش توقع نداشته باشه پس از کی توقع داشته باشه؟
خیلی چیزای دیگه اتفاق افتاده
خیلی حرفای دیگه و مسخره کردن هاشون بوده و اینجا جاش نیست ک گفته بشه
تو این مدت من و همسرم ادمای دورمون رو خوب شناختیم
ان شا الله یک روزی هم نوبت ما میشه
انوقت منم میشم یکی مث خودشون😈😂
باز اگه همسرم دلسوزی بیجا نکنه
موفق باشید دوست گلم❤