قربون محبتت برم عزیزم ❤️
بله دقیقا برگشت گفت زندایی حتی توخونه خودمون هم یه کیک ساده برام نگرفته
دختر خاله اش بهش گفت خب گریه زاری راه بنداز
اونم گشایش پر اشک بود گفت وقتی نمیگیره من چیکار کنمخب
چقدر ناراحت شدم براش
این همه هوش و ذکاوت هزارماشالله واقعا خیلی دختر باهوش وشیطونیه انشالله در آینده موفق باشه
خودمم پدر مادرمو تو سن کم از دست دادم
ولی وقتی به عقب برمیگردم همش دارم خدابیامرزی میدم و فاتحه میخونم
یادمه از یه سرویس چوب خوشم اومد اون زمان بود ۱۳۰۰ اگر اشتباه نکنم به بابام گفتم گفت بیا بریم ببینیم رفتیم گفت خب یه بهترشو بردار رفت گرون ترین و شیکترین رو برداشت
از گوشی همین طور
از خوراکی همینطور
خداشاهده هیچوقت حسرت چیزی رو نخوردیم
الانم که بزرگ شدیم هم من هم داداشام خیلی چشم و دل سیریم
به مال دیگران حسودی نمیکنیم حسرت نمیخوریم
پدرم خدابیامرز همیشه میگفت خدا به همه مردم ببخشه همه زحمت کشیدن به جایی رسیدن
خودشم اونقدر زحمت کش بود یه جایی کارگر بود هفته ای یکی دوبار میدیدیمش
وقتی میومد خونه از بوی اسید متوجه میشدیم اومده قبل از اینکه خودش وارد بشه بوی اسید میومد
به نظرم مهم ترین نقش رو در آینده بچه ، پدر مادر ها دارن
باید تلاش کنن آموزش ببینن دوره زمونه الان دیگه مثل قدیم نیست که بخوان با نااگاهی رفتار کنن
روحهمه پدر مادرهای آسمانی شاد