منم دیدم امثال این خانم رو
اینها توی خانواده هایی رشد کردن که همه چیز عیب و ننگ بوده
میترسن
ترس از رها شدن
ترس از تنهایی
نمیدونم داستانی که من تعریف کردم رو خوندید
اون خانم که گفتم چهار تا بچه داشت طلاق گرفته بود و بعدش زن مرد پولداری شد
همین خانم زمانی طلاق گرفت که طلاق یک در چند هزار بود
و ازدواج مجددش
اشتباه نکنم سال ۷۲ بود دقیق نمیدونم
این خانم وقتی طلاق گرفت جایی نداشت بره پولی هم نداشت
خانوادش هم طردش کردن
رفته بود توی انباری یکی از اقوام دورش
سواد نداشت
هیچ کاری هم بلد نبود
مهریه اش هم خیلی ناچیز بود
با همون مهریه چند ماه دووم آورد تا اون آقا رو پیدا کرد
بعد ازدواج همه فامیلاشون دوست داشتن باهاش رفت و آمد کنن
همونایی که قبلا چون این خانم مطلقه بود ازش فرار میکردن
رمز موفقیت این خانم نترس بودنش بود
هر چند بعدش دیگه خیلی نترس شده و کل اموال رو به نام خودش کرد