سلام عزیز دلم
مثل اینکه داستان رو نگرفتی
اولا که داستان واقعی بود نه فضایی
این دیدگاه از شنا بود که اونطور پنداشتید
چیزایی که نوشتم مو به مو دقیق و واضح اتفاق افتاده بود نوشتم
دوما فدات شم من گفتم پونوزده سال که واسه عروس جمع کردند
یعنی در واقع بعد از فوت همسرشون که دیگه خرج دود و دم نداشتند
سوما فدات شم به قول شما قبل اینکه همسرشون در قید حیات بودند ...هیچ کس از این خانواده انتظار اینو نداشتند که عمه ام جمع کنه
از کجا باید جمع میکرد ؟وقتی آهی در بساط نبود
ولی بعد فوت همسرشون از چند جا در آمد داشتند هر چند ناچیز
چهارما عزیزم شما از کجا فهمیدی که من کمک نکردم ؟
چرا زود قضاوت میکنید
باید اینم میگفتم که دو ملیون به کارتش زدم
قبلا شماره کارتش رو داشتم بدون اینکه بگم شماره کارت بده
که عمه ام مخالفت کنه زدم به حسابش
وقتی من نوعی میام به شیر خوارگاه و خیریه یه کمکی میرسونم
اونوقت مگه میشه که بی تفاوت از اینا بگزرم ؟
بعدشم نوشتیم که عبرت آموز بشه
خیلی ببخشید اگه به مذاقتون خوش نیومد
فقط لطفاً کسی که میون این همه کار و بار و شلوغی زندگی مسیولیت زندگی
میاد وقت میگزاره این همه تایپ میکنه مینویسه به جای خسته
نباشید ساده ...نیایید ذره بین بگیرید
بگید فضایی میشه داستان هاتون
که اصلا خوشایند نیست
میتونستی حرفت رو بزنی منم با احترام میگفتم جریان چیه
به جای اینکه بی احترامی کنی و بگی داستان هات فضایی میشند