معصومه نازنینم خیلی خوشحالم به یادم بودی ،بله زایمان کردم ،الان یه دختر ناز دارم که روزی نیست به خاطر وجودش خداراشکر نکنم،وجودش خیلی پر برکت و نعمت بوده هم مالی هم رشد شخصی من شده😇😊
اگرچه خیلی هم سختی کشیدم تو این یکسال،ام روحی هم جسمی،داغون شدم ولی...دوباره پرقدرت بلند شدم و خودم را ساختم،شدم مادری که دخترم بهم افتخار کنه😍😍
به خودم گفتم بهانه ممنوع⛔⛔⛔⛔
فقط تلاش کن
این بچه بهانه تو نیست
که فردا بگی ،،بچه داشتم،وزن و اندامم خراب شد
بچه داشتم، نشد درس بخونم
بچه داشتم، نشد درآمد داشته باشم
....بچه قرار نیست بهونه من بشه برای تلاش نکردن❌❌❌
بچه قراره انگیزه بشه که خودم را بالا بکشم💗
به خودم گفتم ،من باید الگوی دخترم باشم💗
میخوام دخترم در آینده شبیه من باشه💗 یا نه💔؟؟؟
خلاصه باوجود اینکه هیچکس نیست کمکم کنه و خانواده شهرستان هستن،با وجود اینکه همسرم روزی ۱۲ساعت بیرون خونه است،و نی نی که هر روز چالش جدید داشت و آروم نبود و تا الان هم با خوابش مشکل دارم،و ولی شروع کردم به تلاش
بدون باشگاه و رژیم خاصی و خرج کردن،با همین کالری شماری و ورزش تا الان ۱۵ کیلو وزن کم کردم،درحالی که خیلی هم سخت وزنم پایین میاد ولی ناامید نشدم و این مسیر ادامه داره هنوز😊😉😉
بعد شروع کردم به مطالعه برای آزمون نظام مهندسی،درحالی که دخترم ۶ماهه بود،از خوابم زدم ولی حسابی میخوندم،اردیبهشت آزمون نظارت قبول شدم🥰🥰💃💃💃💃
مرداد آزمون اجرا و طراحی دادم،
نتایج اومد ،همینجا اعلام میکنم انشالله
خیلی اذیت شدم،برای تمرینات طراحی چون همزمان بود با بچه داری،شبها از شدت درد مچ دستهام، پماد پیروکسیکام و ویکس میزدم و آتل میبستم دوماه،ولی گذشت،چون همیشه شرایط سخت میگذره،ولی این ما هستیم که به خودمون افتخار میکنیم😍😍
ادامه دارد...